کودک پیر

کودک پیر

احساس کردم دست‌هایم سست شده. دفترم از بین دست‌هایم لغزید؛ فقط شوک ممانعت از افتادنش مرا از آن حالت خارج کرد
نویسنده: علی مخبر
تاریخ انتشار:
822 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
لعنتی دقیقا همان است.

شاید ظاهرش اندک تغییری کرده باشد، ولی این را می‌فهمم که دقیقا همان است. بالاخره هر چیزی به صِرف گذر زمان هم که شده، تغییر می‌کند. ولی این‌جا دریغ از سر سوزنی تغییر. اصلا توقع این مشابهت را نداشتم.

شوکه شدم. تنم لرزید وقتی این یکسانی را دیدم. خشکم زده بود. حسابی به فکرم فروبرد. احساس کردم دست و پاهایم سست شده. دفترم از بین دست‌هایم لغزید؛ و فقط شوک ممانعت از افتادنش مرا از آن حالت خارج کرد.

امروز بعد شانزده سال، وقتی دفتر خاطرات پانزده سالگی‌ام را نگاه کردم، تنم لرزید. دقیقاً همانم. تازه درک کردم که کدورت‌ها و بغض‌هایم از دیگران، چقدر همچنان کودکانه است. فرقی با کودکی‌ام ندارد. قطع ارتباط کردن با فلان دوست یا فامیل، به بهانه این‌که در مهمانی چنین گفت، یا به من بفرما نزد که در صدر بنشینم. اینها شاید به ظاهر بزرگانه باشد، اما به همان مقدار کودکانه ست که "مجید اجازه نداد که در فوتبال توی تیم بایستم". اصلا شاید به نسبت سنم، کودکانه‌تر هم باشد. دقیقا همانم. نوع کدورت‌هایم فقط اندک فرقی کرده، وگرنه ذهنیاتم همنوز همان است. به همان اندازه کودک و کوته‌بین و بدون شرح صدر.

وقتی حقارت مشغله‌های کودکی‌ام را دیدم، به حقارت کدورت‌های امروزم خندیدم. یعنی کاری جز خندیدن نمی‌توانستم بکنم.

ولی کاش زودتر دفترم را پیدا می کردم.

الامام كاظم عليه‌السلام:

لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ خَيْرا اسْتَزادَ اللّه‏َمِنْهُ وَ حَمِدَ اللّه‏َ عَلَيْهِ وَ اِنْ عَمِلَ شَيْئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّه‏َ وَ تابَ اِلَيْهِ؛

از ما نيست كسى كه هر روز اعمال خود را محاسبه نكند تا اگر نيكى كرده از خدا بخواهد بيشتر نيكى كند و خدا را بر آن سپاس گويد و اگر بدى كرده از خدا آمرزش بخواهد و توبه نمايد.

(الاختصاص صفحه ۲۶)


ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: