برای خودتان داستان بد درست نکنید!
در جامعه ما خیلی راحت به دیگران برچسب زده میشود. برای مثال به بسیاری افراد برچسب افسرده زده شده است و بیماری افسردگی به شدت در غرب رو به افزایش است. آیا این موضوع بدین معناست که هزاران نفر بیش از گذشته دچار این بیماری خواهند شد؟ آیا افراد بیشتری یاس و مشکلات مربوط به آن را تجربه خواهند کرد و برچسبی خواهند خورد که بعد از این با آن برچسب معرفی خواهند شد؟ من نسبت به این موضوع کمی مشکوکم. ممکن است دلایل محکمی برای اینکه شخصی را در یک زمان افسرده تلقی کنیم وجود داشته باشد ولی اگر به آنها برچسب افسرده بزنیم این حالت را در آنها دایمی میکنیم. اگر به طور مرتب این صفت در آنها به کار برده شود، افراد ممکن است آن را به عنوان ویژگی خود در نظر بگیرند و داستانهایی پیرامون آن برای خود بسازند.
بعضی از این برچسبها مثبت هستند. مثل «من درس ریاضی را خیلی خوب بلدم» و یا « من دوست وفاداری هستم» ولی بعضی از آنها منفی هستند مانند «من چندان اجتماعی نیستم» و یا «من فرد شادی هستم.»
در جایی که ممکن است حقایقی در این داستانها وجود داشته باشد، هرچه بیشتر این داستانها را به خودمان بگوییم بیشتر باورمان میشود و حالتی را که خودمان را با آن توصیف میکنیم در ما همیشگی میماند. اما آنها فقط داستان هستند. بعضی داستانها از ما حمایت میکنند و بعضی چنین نیستند. ولی نکته جالب این است که داستانها تغییر پذیرند. من افراد بسیاری را دیدهام که در طی سالها داستانهایی که دیگران برای آنها گفتهاند را قبول نکردند و با خلق داستانهای جدید برای خودشان، تغییر کردهاند.
معلم انیشتین به او گفته بود به هیجا نمیرسد! اگر او به داستان معلم خود گوش کرده بود، هرگز در قرن بیستم باعق پیشرفتهای عظیم در فیزیک نمیشد.