ما متخصصان غم خوردنیم!
بسیاری از ما متخصصهای حرفهای درد و رنج کشیدن هستیم. منظورم را میفهمید، اینطور نیست؟ زمانهایی را به یاد بیاورید که به افسردگی، غم یا حال بد خودتان دامن زدهاید تا اینکه موفق شدهاید به راستی حال خودتان را بد کنید. بسیاری از اوقات این تنها کاریست که بلدید انجام بدهید. پس چرا آن را انجام ندهیم؟ این طبیعت انسان است که از انجام کاری که در آن مهارت دارد، لذت ببرد. درواقع اگر قرار بود به شما حقوق بدهند میتوانستید پول زیادی از این راه به دست بیاورید.
یکی از مزایای زندگی با اعتماد به نفس پایین این است که برای تنبلی و بیکاری خودتان، عذر و بهانه و مجوز خوب و محکم دست و پا میکنید. هنگامی که مدام زار میزنید:" دچار بحران اعتماد به نفس و خودباوری هستم." کسی از شما انتظاری ندارد شاهکار خلق کنید. زمانی که افسرده و بیحال و درهم شکسته هستید کسی از شما انتظار دیگری هم ندارد. البته هر یک از ما برای این حال توصیفی داریم. عذر و بهانه شما برای کم کاریتان وضعیتی است که در آن به سر میبرید.
اگر در زندگی احساس اعتماد به نفس کافی نمیکنید از خودتان بپرسید که چه مزایایی از این راه کسب میکنم؟ لیستی از این گونه مزایا تهیه کنید. سپس صادقانه به آن نگاهی بیندازید. شاید فقط این گونه نقش را فقط در یک ناحیه از زندگیتان مثلا در روابط صمیمی خود، بازی میکنید و در نواحی دیگر مانند شغل و حرفهتان اعتماد به نفس زیادی از خودتان نشان میدهید. سعی کنید به یادآوری نقاط مثبت و تواناییهایتان در زمینههای دیگری با نقاط ضعف و مشکلات خود رو به رو شوید.