سکوتت بُرنده باد
وقتی کسی حرف بیمنظور و بیربطی میگوید یا سعی میکند با ادای جملهای، عصبانیت یا توجه شما را -بیموقع یا بدموقع- برانگیزد، دو حالت پیش میآید: جواب کوبندهای به او میدهید یا اینکه سکوت میکنید و طوری خودتان را آرام نشان میدهید که گویی آن جمله را اصلا نشنیدهاید!
اگر حالت اول پیش بیاید، به این معنی است که فرد خاطی، به مقصود خود رسیده و توانسته است به بهترین وجه ممکن، نظر شما را به خود جلب کند. حال اگر این فرد، برای شما فرد مهمی نباشد، به نوعی توانسته شما را بشکند و ازتان امتیاز بگیرد و بهتان نشان دهد که میتواند وادارتان کند کاری را انجام دهید دوست نداشتید.
اما اگر حالت دوم تحقق یابد، میتوانید تصور کنید که این فرد چه قدر در خود شکسته و تا چه اندازه ناامید شده است؟! او با این عکسالعمل به فکر فرو میرود؛ به شما فکر میکند و اینکه چه قدر کارش درست بوده؟ چه قدر اشتباه کرده؟
او خود را در مقابل شما فردی بیسلاح و تنها میبیند و اعتماد به نفسش متزلزل میشود؛ بنابراین یا خود را از اطراف شما حذف میکند و یا به قوانین و اصول شما تن میدهد و برایتان احترامی را که شایسته آن هستید قائل میشود.
اگر او از اطراف شما حذف شود، شما چیزی از دست ندادهاید؛ چرا که مراوده و حشر و نشرتان با انسانی که برای ارتباط و جلب توجه از زبان برنده و تیز استفاده میکند، سودی به حالتان ندارد و نه تنها به شما چیزی نمیافزاید بلکه عمر مفید دوستیهای عمیقتان را کاهش میدهد؛ اما اگر با احترام به قوانین و چارچوبتان تن دهد، شما پیروز میدانی شدهاید که انسانهایی در سطح خودتان را به دوستی با شما تشویق و مشتاق میکند.
نادرشاه افشار میگوید: «سکوت شمشیری است که من همواره از آن بهره بردهام.»