سؤال بی‌دردان و سؤال دردمندان

سؤال بی‌دردان و سؤال دردمندان

سؤال بر دو قسم است: سؤال بی‌دردان و سؤال دردمندان. خدا دومی‌اش را بیشتر دوست دارد.
نویسنده: زهیر توکلی
تاریخ انتشار:
53 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

«پرسه، پرسش، پرستش، پرستو». در این گفتار می‌خواهم كمی در حوالی این چند واژه بیندیشم. می‌خواهم بگویم كه سرشت و سرنوشت ما آدمیان این است كه آمده‌ایم در این عالم پرسه‌ای بزنیم و در این پرسه زدن‌های روزانه و شبانه، به پرسشی و سؤالی برسیم. سپس پاسخ پرسش‌هایمان را نیابیم و سرگشتگی عذابمان بدهد و پرسشی و خواهشی در جانمان جوانه بزند و مثل گیاهی از خاك پیش پا افتاده رو به خورشید بروییم. كم‌كمك این گیاه ضعیف، درختی خواهد شد، درختی كه سوال خود را از آسمان می‌پرسد و می‌خواهد و سرانجام، درخت، پرنده خواهد شد و به آسمان خواهد رفت. پرسه در زمین به پرواز در آسمان مبدل خواهد گشت و از پرسش، پرستویی زاده خواهد شد، پرستویی مهاجر، مسافر خدا:
صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پر گشودن پرستو شدن
(سید حسن حسینی)
امّا تفصیل بحث؛ پرسش یعنی سوال كردن برای فهمیدن. معادل عربی‌اش می‌شود استفهام. اما خود كلمه سؤال در عربی، غیر از استفهام و پرسش، یك معنی دیگر هم می‌دهد: درخواست و خواهش. از طرف دیگر، در فارسی، پرسش، كاربردهای متفاوتی دارد. « پرسیدن از كسی » همان سوال كردن و استفهام است ولی به پرسش كسی رفتن، یعنی برای دیدار یا عیادت به نزد او رفتن. كسی را گرم پرسیدن یعنی با صمیمیت و توجه ویژه، احوال او را پرسیدن. خب؛ اینها چه ربطی به بحث ما دارد؟ ربطش این است كه با توجه به این دو كاربرد اخیر پرسش، می‌شود فهمید كه گاهی پرسیدن صرف كنجكاوی و افزودن بر معلومات است و گاهی پرسیدن، از یك انگیزه و نیاز برمی‌خیزد. در دانش ادبیات، ما استفهام‌های غیرحقیقی یا همان استفهام‌های مجازی را شناسایی می‌كنیم. استفهام مجازی، پرسشی است كه تو از پیش جوابش را می‌دانی ولی به هدفی دیگر مثل اعتراف و اقرار گرفتن از طرف مقابل این پرسش را مطرح می‌كنی مثلا می‌پرسی: «فلانی! من دو تا شاخ روی سرم دارم؟ می‌گوید: نه؛ من چنین جسارتی نكردم...» این یك نمونه از استفهام مجازی است. ما آدمی‌زادگان به اصطلاح اهل منطق، « حیوان ناطق» هستیم و نطق یعنی سخن و فكر كردن ما را از سایر حیوانات جدا می‌كند. همه سخن من این است كه فكر كردن از پرسیدن آغاز می‌شود ولی در ادامه همه پرسش‌ها از جنس استارت زدنی برای شروع تفكر نخواهد بود. نوعی از پرسش در مسیر زندگی در میان كار خواهد آمد كه از حیرت و عجز واقعی ما در برابر این دم و دستگاه عظیم هستی برخاسته است و به طور غالب عقبه‌ای دارد این نوع از پرسش؛ عقبه‌اش این است كه تو دیگر بریده‌ای؛ دیگر دست‌هایت به علامت تسلیم بالا رفته است. این نوع از پرسش، به پرستش پهلو می‌زند زیرا وقتی پاسخی نیافتی و از آن مهم‌تر پاسخ‌هایت سر بزنگاه‌ها به كارت نیامد، نیاز به پناهی داری و به واقع، از این جا به بعد، پرسش تو نوعی پناه‌جویی است نه كنجكاوی.
سؤال بر دو قسم است: سؤال بی‌دردان و سؤال دردمندان. خدا دومی‌اش را بیشتر دوست دارد.
 

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: