روزمرگیهایت را سه بعدی ببین!
کشف تصاویر سه بعدی روی یک عکس معمولی، حس کنجکاوی را بر میانگیزند. زمانی که مدرسه میرفتم، زنگهای تفریح اوقات زیادی را با دوستانم صرف میکردم تا در کشف تصاویر سه بعدی متبحر شوم. هر کس زودتر میتوانست تصویر مورد نظر را ببیند، برنده بود. مداومت در این کار، باعث شده بود هر جا دست میداد به نقطهای خیره میشدم و سعی میکردم از میان آنچه مقابلم بود یک تصویر سه بعدی بیرون بکشم. در کلاس درس، وقتی به تخته سیاه نگاه می کردم، در خانه، وقتی به دیوار اتاقم نگاه میکردم، کنار دریا وقتی به آب ساکن و آرام نگاه میکردم، هنگام پیادهروی، وقتی به آسمان نگاه میکردم... غرض این که علاقمندان این تصاویر، مدتها خیره میشوند به تصویری که در آن اشکال یکسان پشت سرهم تکرار شدهاند! بعد سعی میکنند بیتوجه به اطراف، آنقدر روی همین یکسانی و یکدستی تمرکز کنند تا بالاخره به یک شکل متفاوت دست یابند و مثل ارشمیدوس داد بزنند: «یافتم!»
دیدن زندگی مانند تماشای همین تصاویر سه بعدی است. باید حواسمان جمع باشد که نگذاریم دچار روزمرگی شویم. خوب است که هر از گاهی به لحظههایی که سپری شدهاند خیره شویم و سعی کنیم چیزی را ببینیم که شاید دیگران نمیبینند. تفاوت انسانها در منظرهای است که از اتفاقات جاری و در حال گذر زندگی در نگاهشان منعکس میشود. وقتی یک تصادف رخ میدهد، بازماندهها میتوانند دو نوع واکنش نشان دهند: یا مدتها خود را اذیت کنند و برای خسارت به بار آمده آزار دهند یا با خود بگویند، می توانست از این بدتر هم باشد؛ خوب است طوری رفتار کنیم که دیگر این اتقاق نیفتد!
میتوانیم مثل آدمهایی باشیم که از کنار تصاویر سه بعدی به آسانی میگذرند و نمیتوانند از لذت دیدن تصویر نهفته و رمزآلود آن بهرهمند شوند یا برعکس از یک دست شدنها و روزمرگیها قشنگترین تصاویر را در زندگیمان ثبت کنیم.