تمركز یعنی مركز داشتن
عموم ما مركز نداریم. یك اصل در زندگی نداریم؛ دقت بفرمایید؛ یك اصل نه چند اصل.
تاریخ انتشار:
30 نفر این یادداشت را خواندهاند
0 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
دایره یك مركز دارد نه دو تا نه چند تا. یك مركز كه بیشمار نقطه در یك فاصله از آن قرار گرفتهاند. نقطهها بیشمارند ولی چون همه در یك فاصله برابر با مركز ایستادهاند، دایره درست شده است. یك خط مستقیم كه میان دو نقطه است، بینهایت نقطه در میان مبدا و مقصد هست ولی چون یك نقطه مبدا و یك نقطه مقصد داریم، خطی مستقیم شكل گرفته است كه نزدیكترین راه از مبدا به مقصد است. اگر یك نقطه سومی در میانه میبود، مسیر كج میشد و اگرچه دیر یا زود همه نقطهها به نقطه مقصد میرسیدند، خطمان دیگر خط مستقیم نبود و دیرتر و دورتر به مقصد میرسیدیم.
در دایره نقطه مبدا و نقطه مقصد یكی است. درست از همان جا كه پرگار آغاز كرده است، همان جا به پایان میرسد و دایره شكل میگیرد. در این جا یك نقطه جلو افتادهایم. چرا؟ زیرا نقطهای مركزی در كار بوده است.
آیا تا به حال درباره واژه تمركز فكر كردهاید؟ كسی كه بر هدفی متمركز شده است، كسی كه فكری و اندیشهای را دنبال میكند كه برایش مهمترین است، با دیگران یك فرق دارد: او نزد خود یك « اصل» دارد و مابقی چیزها نزد او « فرع » به شمار میروند. تمركز یعنی مركز داشتن. عموم ما مركز نداریم. یك اصل در زندگی نداریم؛ دقت بفرمایید؛ یك اصل نه چند اصل؛ یك اصل كه همه امور دیگر زندگیمان، همه اندیشهها و انگیزهها، همه داشتها و پنداشتها، همه كارها و ابتكارهایمان متناسب با آن یك اصل یگانه، برایمان تعریف شوند.
اصل آن چیزی است كه نمیتوان هیچ چیز دیگری را جایگزین آن كرد. و نیز اصل آن چیزی است كه میشود همه چیزهای دیگر را با آن شناسایی كرد و بر اساس آن به همه چیزهای دیگر، وزنی اختصاص داد.
ما میتوانیم بگوییم: « فرعها » ولی نمیتوانیم بگوییم: « اصلها ». اصل، یكی بیشتر نیست.
در دایره نقطه مبدا و نقطه مقصد یكی است. درست از همان جا كه پرگار آغاز كرده است، همان جا به پایان میرسد و دایره شكل میگیرد. در این جا یك نقطه جلو افتادهایم. چرا؟ زیرا نقطهای مركزی در كار بوده است.
آیا تا به حال درباره واژه تمركز فكر كردهاید؟ كسی كه بر هدفی متمركز شده است، كسی كه فكری و اندیشهای را دنبال میكند كه برایش مهمترین است، با دیگران یك فرق دارد: او نزد خود یك « اصل» دارد و مابقی چیزها نزد او « فرع » به شمار میروند. تمركز یعنی مركز داشتن. عموم ما مركز نداریم. یك اصل در زندگی نداریم؛ دقت بفرمایید؛ یك اصل نه چند اصل؛ یك اصل كه همه امور دیگر زندگیمان، همه اندیشهها و انگیزهها، همه داشتها و پنداشتها، همه كارها و ابتكارهایمان متناسب با آن یك اصل یگانه، برایمان تعریف شوند.
اصل آن چیزی است كه نمیتوان هیچ چیز دیگری را جایگزین آن كرد. و نیز اصل آن چیزی است كه میشود همه چیزهای دیگر را با آن شناسایی كرد و بر اساس آن به همه چیزهای دیگر، وزنی اختصاص داد.
ما میتوانیم بگوییم: « فرعها » ولی نمیتوانیم بگوییم: « اصلها ». اصل، یكی بیشتر نیست.