رنگی فکر کنیم
زبانی که استفاده میکنیم روی تجربه ما تاثیر میگذارد. اگر فردی در خانهتان زندگی میکند که نسبت به هرچیزی نظر منفی دارد، حتما رابطه خود را با او کم کنید. زیرا شما نیاز به صدایی درونی دارید تا به کمک آن بتوانید فکر کنید. نباید اجازه دهید طرز صحبت کردن با خودتان منفی باشد.
عادت به حرف زدن به صورت منفی، مثل فکر کردن به صورت سیاه و سفید در تمام اوقات است. و در این حالت هرچیزی برچسب خوب یا بد دارد. بعضی موضوعات و سیاه و سفید هستند و لزومی ندارد همیشه به صورت منفی به آنها نگاه کنیم. به شوخی هم فکر کردن به صورت سیاه و سفید حدی دارد.
افکار منفی به صورت موثری در را به روی امکانات مثبت میبندد و آنها را بیرون میکند. به طوری که دیگر حتی نمیتوانیم به صورت خیالی هم به آنها فکر کنیم. این موضوع باعث میشود نتوانیم تصویرها و صداهایی در ذهنمان تولید کنیم که امکانات مثبت را تداعی میکند. برای مثال امری غیر معمول نیست اگر بشنویم فردی میگوید «همیشه مسیر زندگیام را اشتباهی طی میکنم.» این فرد روز بدی را پشت سرگذاشته و کلافه شده است، ولی به راستی چنین نیست. آنها همیشه هرآنچه را با خود حمل می کنند به زمین نمیاندازند، هر وقت میخواهند پیاده روی کنند به زمین نمیخورند و کیف پول خود را به وقت خرید گم نمیکنند.
بعضی چیزها کارایی دارند و بعضی چیزها ندارند. اگر آن شخص به گفتن حرفهای منفی خودش ادامه دهد و جملاتی مانند «هیچ چیز برای من کارایی ندارد»، « من هیچ فرصتی برای موفقیت ندارم» به زبان بیاورد جهان را سیاه خواهد دید و قادر به دیدن صدها لحظه شاد نخواهد بود.