اشتهای سیری ناپذیری برای خواندن
هر فردی برای کتاب خواندن و مطالعه، روشی دارد. گاهی لازم است فرد در شرایط خاصی باشد تا بتواند به راحتی مطالعه کند و گاهی هیچ شرط و پیش شرطی مهم نیست. همین که کتاب، مجله و یا مطلبی موجود باشد، کفایت میکند تا خواننده با اشتیاق جملهها را ببلعد.
برخی افراد باید حتما جای ساکتی را برای مطالعه پیدا کنند. برخی در جاهای گرم اصلا نمیتوانند متوجه مفهوم عبارات شوند. برخی باید حتما دراز بکشند و کتاب بخوانند، بعضی باید راه بروند و مطالعه کنند. بعضی هم حس میکنند حتی در جاهای شلوغ و پر سر و صدا، گرم و یا حتی ایستاده، میتوان به مفاهیم یک کتاب پی برد.
گاهی از اینکه چه قدر نمیدانیم بیاطلاعیم و تا مطلبی را نخوانیم نمیتوانیم لذت دانستنش را بچشیم. همیشه چیزی برای یادگرفتن و دانستن وجود دارد و این مسیری است که جادهاش گاهی آباد است و گاهی بایر، اما هیچ پایانی ندارد.
میل به کتابخوانی و مطالعه، میتواند دو حالت داشته باشد: یا مثل داروست که مجبوریم بخوریم. یا مثل یک وعده غذای لذیذ است که حتی اگر سیر هم باشیم، بدمان نمیآید مزهاش را بچشیم. تا وقتی دانشآموز هستیم، مطالعه زمینه محکی برای قبولی و پذیرش در هر نوع اجتماع یا یک شروع تازه است، بنابراین برایمان حکم دارو خواهد داشت اما از یک مقطعی در زندگی، میتواند حکم غذای لذیذی را داشته باشد که وسوسه میشویم حتما آن را بچشیم، یا مثل آدم سیری با آن مواجه شویم که کتاب برایمان شبیه یک وعده غذای معمولی است.
سیر بودن آدم به معنای بینیازی بدن است. اما ذهن بشر سیری ناپذیر است و اشباع شدن ذهن و عقل آدمی، امری غیرقابل پذیرش است. طوری که میتوان به جرأت گفت سیر شدن از مطالعه حسی کاذب است، حسی است که که یا از ناامیدی ریشه میگیرد یا از خوپسندی!
حتما برایتان پیش آمده است که کتاب و یا مطلبی را به شما پیشنهاد کنند. میتوان در وصف مطالبی که پیشنهاد میشوند اینطور نوشت، که اینها همان پرسهای غذاهای لذیذی هستند که برای چشیدنشان لحظهشماری میکنیم. حال اگر کتابی را برای اولین بار بخوانید و خوشتان بیاید، شما هم میتوانید پیشنهادهای جالبی داشته باشید. این یعنی افتتاح رستورانی با لذیذترین غذاها، که مدیریتش بر عهده شماست. سرمایه گذاری خوبی ست. مبارک باشد.