ماهی‌ها در کابین پرواز

ماهی‌ها در کابین پرواز

فضانورد پشت فضانورد بود که به قصد تمرین به کابین پرتاب می‌رفت و به فضا پرواز می‌کرد.
نویسنده: کریستا راینینگ
تاریخ انتشار:
43 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

یک ماهی به قلاب ماهیگیری نوک زد. ماهی‌های دیگر از او پرسیدند:« چرا اینهمه دُم دُم می‌زنی؟ ماهی گیرکرده در قلاب گفت:« من دُم دُم نمی‌زنم. فضانورد هستم و دارم در کابین هوا تمرین بی‌وزنی می‌کنم.
ماهی‌های دیگر گفتند:« ببینیم و باور کنیم.» و نگاه کردند تا ببینند چه می‌شود. ماهی در قلاب خودش را بلند کرد و در دایره‌ای بلند از آب پرید بیرون. ماهی‌ها گفتند: «او منطقه ما را ترک کرد و به فضا پرتاب شد. ببینیم وقتی برگشت چه تعریف می‌کند.»
ماهی برنگشت. ماهی‌ها گفتند: «پس این گفته نیاکانمان حقیقت دارد که گفتند آن بالا بهتر از این پایین است.»
فضانورد پشت فضانورد بود که به قصد تمرین به کابین پرتاب می‌رفت و به فضا پرواز می‌کرد. فضانوردان صف می‌ایستادند و منتظر می‌شدند نوبتشان برسد. در ساحل ماهیگیری تنها نشسته بود و می‌گریست. یکی از فضانوردان رو کرد به او و گفت: «ای ماهی بزرگ! چرا گریه می‌کنی؟ آیا تو هم فکر می‌کردی این بالا بهتر است؟»
ماهیگیر گفت:« نه به این خاطر گریه نمی‌کنم. گریه می‌کنم چون نمی‌توانم برای کسی تعریف کنم امروز و اینجاچه اتفاقی در حال افتادن است. پنجاه و هشت ماهی در یک ساعت و هیچ شاهدی در کار نیست.»

 

داستانک‌ها
ترجمه ناصر غیاثی
نشر ثالث
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: