با كفشهای پاره هم میشود زندگی كرد؟
من متعلق به خانوادهای هستم كه كفشهای همهشان درست و حسابی بود. بهطوری كه مادرم مجبور بود سفارش كمُدی بدهد مخصوص نگهداری كفش. چندین جفت كفش داشت. زمانی كه پیش آنها برمیگردم، با دیدن كفشهایم فریاد میكشند، از سر خشم و درد. اما من میدانم كه با كفشهای پاره هم میشود زندگی كرد.
اینجا در رم، زمان آلمانیها، تنها بودم و فقط یك جفت كفش داشتم. اگر آنها را به كفاش میدادم، مجبور میشدم دو - سه روز در خانه بمانم و این برایم ناممكن بود. بنابراین آنها را همچنان میپوشیدم و در ضمن، موقعی كه باران میآمد، احساس میكردم كه آرامآرام پاره میشوند؛ زشت و بدقواره میشوند و سرمای سنگفرش را در كف پاهایم احساس میكردم. و به همین خاطر است كه حالا هم كفشهایم پاره است. چون كه به یاد آنها میافتم و بعد، در مقایسه با آنها چندان پاره به نظر نمیرسند و وقتی كه پولی دارم، ترجیح میدهم طور دیگری خرجشان كنم، چون كه كفش به نظرم چندان اساسی نیست...
دوست من هم كفشهایش پاره است و به همین دلیل با هم سازگار هستیم. دوست من كسی را ندارد تا به خاطر كفشهایی كه میپوشد او را سرزنش كند. فقط برادری دارد كه در روستا زندگی میكند و چكمهی شكار میپوشد. من و او میدانیم كه چه اتفاقی میافتد، وقتی كه باران میبارد و پاهایمان عریان و خیس است و آب وارد كفشها میشود و آن وقت با هر گامی، شِلِپشِلِپ، صدای خفیفی شنیده میشود...
دوست من بچهای ندارد. اما من چند بچه دارم... بچههایم با مادرم زندگی میكنند و تا به حال كفشهای پاره نداشتهاند. اما زمانی كه مرد شوند چطور؟ میخواهم بگویم چه كفشهایی به هنگام مردی خواهند داشت؟ چه راهی برای گامهایشان انتخاب خواهند كرد؟ آیا تصمیم خواهند گرفت هر آنچه را كه دوستداشتنی اما غیرضروری است، از آروزهایشان مستثنی بدارند؟ یا پای خواهند فشرد كه هرچیزی ضرورت دارد و انسان حق دارد كفشهای درست و حسابی و سالمی به پا داشته باشد؟