پیش به سوی آینده!

پیش به سوی آینده!

زمان از من عبور می‌کند، من از جاده. از این همه زیبایی مسیر جاده پیداست كه راه را درست می‌روم.
نویسنده: محمدحسین حقیقت
تاریخ انتشار:
1352 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
تا حالا شده یگ گیاه از رشد خود بازبماند؟ شده زمین از گردش دست بکشد؟ شده یک دلفین از مهاجرت با بقیه‌ی گروه خسته شود؟ نمی شود. هیچ موجود زنده‌ای عقب‌گرد نمی‌کند. باید به راه خودم ادامه بدهم. مگر همه چیز به راه خود ادامه نمی‌دهد؟

از گذشته‌ام پشیمانم؟ از یادآوری گذشته لذت نمی‌برم؟ خب که چی؟ مگر نه اینکه گذشته وقتی هنوز نیامده بود و نگذشته بود، خودش آینده بوده؟ پس چرا از آینده‌ی این لحظه، همین لحظه‌ای که الان درش هستم لذت نبرم؟ تمام راه‌هایی که تا حالا رفته‌ام و خاطره‌ی خوشی ازشان ندارم فقط به این درد می‌خورند که یک بار، فقط یک بار، خوب نگاهشان کنم و یادم بماند دیگر انتخابشان نکنم.

مدام به عقب برگشتن و گذشته را نگاه کردن هیچ سودی ندارد. وقتی راهی را به جلو می‌روم، توی هربار برگشتن و پشت سر را نگاه کردن چه چیزی می‌بینم جز جاهایی که از آنها گذشته‌ام و تمام شده‌اند؟ جز رودخانه‌هایی که ازشان رد شده‌ام یا کنارشان ایستاده‌ام و دست و صورتم را در آب سردشان شسته‌ام؟ جز دودهای بام خانه‌ی دوری که شبی در پناهش خوابیده‌ام که فردا رهایش کنم و رد شوم و حالا که این همه ازش دور شده‌ام باید چشم تنگ کنم و ببینم که لابلای مه غلیظ خاطراتم دارد محو می‌شود؟
 
جاده من را به خود می‌خواند. منتظر من است. خیلی نباید منتظرش بگذارم. باید ادامه بدهم. باید حرکت کنم و بازهم جلو بروم. زمان از من عبور می‌کند، من از جاده.
   
باید به جلو نگاه کنم. به پیش! پیش به سوی آینده‌ای که از همین حالا دست‌هایش را به سمتم باز کرده. قدم به قدم راهی که در پیش دارم قرار است زندگی من باشد. باید آماده باشم. آینده چیزهای زیادی برای غافلگیر کردنم دارد. باید کوله‌ام را محکم‌تر از قبل ببندم و مطمئن‌تر قدم بردارم. ممکن است خیلی زود جاده پیچ تندی بخورد و منظره‌ی جاده به کلی دگرگون شود.

مهم این است که من راه را ادامه بدهم و به سمت مقصدم پیش بروم. زمان نمی‌ایستد. من هم نباید توقف کنم. پابه‌پای زمان جلو می‌روم. از این همه زیبایی مسیر جاده پیداست كه راه را درست می‌روم.
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: