یک چراغِ خاموش، هزار چراغِ روشن!

یک چراغِ خاموش، هزار چراغِ روشن!

نباید اجازه دهیم مغزمان به راهرو تبدیل شود. راهرو هر قدر هم بزرگ و کش‌دار باشد، کارش با یک کلید ساخته است!
نویسنده: مرضیه رافع
تاریخ انتشار:
458 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

کلید را می‌دهی پایین، همه‌ی لامپ‌های یک جا روشن می‌شوند. همان کلید را می‌دهی بالا، همه‌ی لامپ‌های همان‌جا خاموش می‌شوند. این، یعنی لامپ‌های آن‌جا «سری» بسته شده‌اند. مثل یک راهرو که هر قدر هم دراز باشد، لامپ‌هایش از اول تا آخر، کارشان با یک دکمه ساخته است. ولي لامپ‌های خانه طور دیگری بسته شده‌اند. سیم‌ها «موازی» هم هستند. وقتی لامپ اتاق روشن است، پذیرایی و آشپزخانه می‌تواند خاموش باشد. یا وقتی کلی مهمان آمده و همه‌ی هال و پذیرایی روشن است، اتاق‌ها خاموش‌اند، و در اکثر مواقع انباری سوت‌و کور است.

احساس آدم‌ها هم گاهی «سری» می‌شود. یک نفر می‌آید و با بدقولی یا دروغ یا حرف و شوخی نا‌به‌جا رنگ سیاه می‌پاشد روی صفحه‌ی ذهنمان. روحمان را کدر می‌کند. دیگر رنگ و نشاط لحظات پیش از آمدن او را نداریم. شده‌ایم لامپ سری. یک نفر آمده و با بی‌تفاوتی، کلید را داده بالا و ما هم نشسته‌ایم تا همه‌ی لامپ‌ها با هم خاموش شوند. در حالی‌که می‌توانیم سیم‌های مغزیمان را «موازی» ببندیم. آن‌وقت اگر کسی از آدم‌های زندگیمان کاری انجام دهد که توقع نداریم، یا اتفاقی بیافتد که دوستش نداریم، فقط بخش مربوط به آن خاموش می‌شود و به قدر سختی آن اتفاق غمگین می‌شویم. دیگر همه‌ی بخش‌ها درگیر یک موضوع نمی‌شوند.

وقتی با کسی بحثمان شده، آن بحث را تا بین حرف‌هایمان با دوست دیگری که هیچ ربطی هم به بحث ما ندارد کش نمی‌دهیم. یا وقتی بیرون از خانه اعصابمان به هم ریخته، با آدم‌های خانه با بخش سالم و رو‌به‌راه اعصابمان روبرو می‌شویم، نه با بخش آسیب‌دیده.

نباید اجازه دهیم مغزمان به راهرو تبدیل شود. راهرو هر قدر هم بزرگ و کش‌دار باشد، کارش با یک کلید ساخته است!

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: