انجماد دردناک
انگار یک قالب یخ دیگر هم، داده باشند دستتان! همراهی با پرحرفها از یخ توی دستگرفتن هم عذابآورتر است!
تاریخ انتشار:
796 نفر این یادداشت را خواندهاند
0 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
نمیدانم تا به حال مجبور شدهاید قالبهای بزرگ یخ را برای مدتزمان طولانی در دست بگیرید یا نه! ابتدایش لذت خاصی دارد. خصوصاً اگر در گرمای تابستان باشد، تمام وجود آدم خنک میشود. اما کمی که گذشت، ایندست و آندست میکنید و انگشتهایتان را بازی میدهید تا بتوانید کرختیای را که به جای آن لذت در دستهایتان جاخوش کرده، تحمل کنید.
باز اگر در خودتان تاب و تحملش را ببینید و بتوانید قالب یخ را در دستانتان نگه دارید، کرختی جای خودش را به دردی شدید میدهد. دردی که تا استخوانهایتان نفوذ کرده است. میخواهید داد بزنید تا دردهاتان خالی شود. اما اگر نشود فریاد زد ...
اگر بازهم تحمل داشته باشید یا مجبور باشید تحمل کنید، آنوقت به تنها چیز خوشایندی که میتوانید فکر کنید مقصد است. و لابد تنها کاری که میتوانید بکنید این است که از خدا بخواهید هر چه زودتر به مقصد برسید تا از شر این قالب خلاص شوید. چون درد را دیگر نمیفهمید. اعصابی دیگر برای دستهایتان باقی نماندهاست. یخ را مدام از دست راست به چپ و برعکس جابجا میکنید اما بیفایده است!
حالا حساب کنید در راه رسیدن به مقصدتان با آدمی پرحرف و ورّاج، هممسیر بشوید؛ از آنهایی که از هر دری سخنی میگویند و راجع به هر موضوعی نظری میدهند. حالا انگار یک قالب یخ دیگر هم، داده باشند دستتان! چپو راستکردنی هم در کار نیست. همراهی با پرحرفها از یخ توی دستگرفتن هم عذابآورتر است!
باز اگر در خودتان تاب و تحملش را ببینید و بتوانید قالب یخ را در دستانتان نگه دارید، کرختی جای خودش را به دردی شدید میدهد. دردی که تا استخوانهایتان نفوذ کرده است. میخواهید داد بزنید تا دردهاتان خالی شود. اما اگر نشود فریاد زد ...
اگر بازهم تحمل داشته باشید یا مجبور باشید تحمل کنید، آنوقت به تنها چیز خوشایندی که میتوانید فکر کنید مقصد است. و لابد تنها کاری که میتوانید بکنید این است که از خدا بخواهید هر چه زودتر به مقصد برسید تا از شر این قالب خلاص شوید. چون درد را دیگر نمیفهمید. اعصابی دیگر برای دستهایتان باقی نماندهاست. یخ را مدام از دست راست به چپ و برعکس جابجا میکنید اما بیفایده است!
حالا حساب کنید در راه رسیدن به مقصدتان با آدمی پرحرف و ورّاج، هممسیر بشوید؛ از آنهایی که از هر دری سخنی میگویند و راجع به هر موضوعی نظری میدهند. حالا انگار یک قالب یخ دیگر هم، داده باشند دستتان! چپو راستکردنی هم در کار نیست. همراهی با پرحرفها از یخ توی دستگرفتن هم عذابآورتر است!