با سوزن، خودت رو تربیت کن
گاهی یه تذکر کوچیک هم کفایت میکنه. مثل اینکه یه لحظه چشماتو ببندی و خودتو غلیظ نگاه کنی.
تاریخ انتشار:
651 نفر این یادداشت را خواندهاند
0 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
آخرین باری که خودتو نیشگون گرفتی کی بوده؟ نخند! جدی پرسیدم. یعنی تا حالا نشده خودتو نیشگون بگیری یا محکم بکوبی توی دهن خودت؟ باورم نمیشه بگی "نه". فکر کنم داری شوخی میکنی. اگه هیچوقت خودتو تنبیه نکرده باشی پس چطور با خودت دعوا میکنی؟ چطور بابت اشتباهی که کردی، خودتو سرزنش میکنی؟ یا چطور یادت میمونه دیگه اون اشتباه رو نکنی؟
البته بگم؛ منم خیلی موافق برخورد فیزیکی نیستم. ولی خب شاید گاهی لازم باشه. و صد البته گاهی یه تذکر کوچیک هم کفایت میکنه. مثل اینکه یه لحظه چشماتو ببندی و خودتو آنچنان غلیظ نگاه کنی که از خجالت آب بشی. یا مثلاً آنچنان به خودت چشمغره بری که عرق شرم بشینه روی تنت! اما من معتقدم همیشه باید تنبیه و تشویق با هم همراه بشه؛ وگرنه آدم از اینور یا اونور بوم میافته، یا به هیچ صراطی مستقیم نمیشه و هیچ خدایی رو بندگی نمیکنه؛ جز راه خودش و دل خودش. و یا از پس هیچ کاری بر نمیآد و دست به هرچی میزنه، دستهگل به آب میده.
البته بگم؛ منم خیلی موافق برخورد فیزیکی نیستم. ولی خب شاید گاهی لازم باشه. و صد البته گاهی یه تذکر کوچیک هم کفایت میکنه. مثل اینکه یه لحظه چشماتو ببندی و خودتو آنچنان غلیظ نگاه کنی که از خجالت آب بشی. یا مثلاً آنچنان به خودت چشمغره بری که عرق شرم بشینه روی تنت! اما من معتقدم همیشه باید تنبیه و تشویق با هم همراه بشه؛ وگرنه آدم از اینور یا اونور بوم میافته، یا به هیچ صراطی مستقیم نمیشه و هیچ خدایی رو بندگی نمیکنه؛ جز راه خودش و دل خودش. و یا از پس هیچ کاری بر نمیآد و دست به هرچی میزنه، دستهگل به آب میده.
تجربهی بزرگترا و علم روانشناسی نوین هم همین رو میگه؛ منتها در مورد تربیت فرزند! یکی نیست بگه آخه آدمی که نتونه خودشو تربیت کنه، چطور میخواد از پس تربیتکردن یکی دیگه بربیاد. من میگم همونطور که گاهی به خودت چپ چپ نگاه میکنی، گاهی هم بد نیست یه ایولی به خودت بگی. یا یه هدیه برای خودت بخری. اما این هدیهها خودشونم باید تشویقی باشن.
یادمه یه سال به خودم یه دفتر هدیه دادم؛ یه دفتر که قانون داشت؛ حق نوشتن هر چیزی رو اون تو نداشتم؛ اما حتما باید ماهانه یه مطلب توش یادداشت میکردم؛ و نه هر مطلبی؛ بلکه نقد کتابی بود که توی اون ماه خونده بودم. اینطوری، هم دلم ذوق کرده بود که هدیه گرفته، هم هدیهی بهدرد بخوری گرفته بود و هم یه قانون جدید برای خودم وضع کرده بودم؛ برای سر بهراه کردن خودم.
خلاصه اینکه من از اون آدماش نیستم که فقط برای خودم کارت تبریک بفرستم، بلکه گاهی هم یه سوزن، یا حتی یه جوالدوز، به خودم میزنم. همیشه نه، ولی اغلب جواب میده. آخه میدونی؟ آدم عاقل و بالغ از صد تا بچه سفیه و صغیرهم سر به هواتره؛ اگر تربیتش نکنی.