بارت را در ایستگاه شب زمین بگذار
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است؛ اما مهمتر، آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
تاریخ انتشار:
439 نفر این یادداشت را خواندهاند
0 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
استادی درشروع کلاسِ درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: "به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟"
شاگردان جواب دادند: "۵۰ گرم، ۱۰۰ گرم، ۱۵۰ گرم..."
استاد گفت: "من هم بدون وزن کردن، نمیدانم دقیقاً وزنش چقدراست. اما سوال من این است: «اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همینطور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
شاگردان گفتند: "هیچ اتفاقی نمیافتد."
استاد پرسید: "خب، اگر یک ساعت همینطور نگه دارم، چه اتفاقی میافتد؟"
یکی از شاگردان گفت: "دستتان کمکم درد میگیرد."
- "حق با توست... حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟"
شاگرد دیگری گفت: "دستتان بیحس میشود. عضلات بهشدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج میشوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید." و همهی شاگردان خندیدند.
استاد گفت: "خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟"
شاگردان جواب دادند: "نه!"
- "پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات میشود؟ درعوض من چه باید بکنم؟"
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: "لیوان را زمین بگذارید."
استاد گفت: "دقیقاً مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید اشکالی ندارد. اگر مدت طولانیتری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگهشان دارید، فلجتان میکنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود. فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است؛ اما مهمتر، آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب، تحت فشار قرار نمیگیرید؛ هر روز صبح سرحال و قوی بیدار میشوید و قادر خواهید بود از عهدهی هرمسأله و چالشی که برایتان پیش میآید، برآیید!"
شاگردان جواب دادند: "۵۰ گرم، ۱۰۰ گرم، ۱۵۰ گرم..."
استاد گفت: "من هم بدون وزن کردن، نمیدانم دقیقاً وزنش چقدراست. اما سوال من این است: «اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همینطور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
شاگردان گفتند: "هیچ اتفاقی نمیافتد."
استاد پرسید: "خب، اگر یک ساعت همینطور نگه دارم، چه اتفاقی میافتد؟"
یکی از شاگردان گفت: "دستتان کمکم درد میگیرد."
- "حق با توست... حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟"
شاگرد دیگری گفت: "دستتان بیحس میشود. عضلات بهشدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج میشوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید." و همهی شاگردان خندیدند.
استاد گفت: "خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟"
شاگردان جواب دادند: "نه!"
- "پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات میشود؟ درعوض من چه باید بکنم؟"
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: "لیوان را زمین بگذارید."
استاد گفت: "دقیقاً مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید اشکالی ندارد. اگر مدت طولانیتری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگهشان دارید، فلجتان میکنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود. فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است؛ اما مهمتر، آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب، تحت فشار قرار نمیگیرید؛ هر روز صبح سرحال و قوی بیدار میشوید و قادر خواهید بود از عهدهی هرمسأله و چالشی که برایتان پیش میآید، برآیید!"