چشمت که به بهار خورد...
هزار و چهارصد و اندی سال پیش مردان و زنانی از جنس خود ما حتماً نو شدن سال و آمدن فصل جدید را بهانه کردند و به حضور حضرت مصطفی (ص) رسیدند تا شاید بهاریهای از آن وجود نازنین بشنوند. لابد خودشان را آماده کرده بودند که حرفهای امیدوارکنندهای هم نصیبشان شود. میخواستند دم سال نو، حدیثی از پیامبرشان بشنوند و بروند مثل همه سالهای دیگر همانطور زندگی کنند و خوش باشند و دید و بازدید بروند و دوباره همان آش باشد و همان کاسه. اما در میان بهت و حیرت اینها، ایشان به جای بهاریه، سخن از یاد مرگ به میان آوردند. گفتند بروید یاد مرگ باشید؛ زیاد هم! و آنها را در همان حیرت باقی گذاشتند.
همان حیرت است که امروز یقه ما را گرفته و مجبورمان میکند فکر کنیم که چرا پیامبر رحمت آنروز به آن مردان و زنان یاد مرگ را سفارش کردند؟ چه سری این میان هست؟ مگر یاد مرگ و ذکر نشور، قرار است در آستانهی نو شدن سال چه حرفی برای ما داشته باشد؟ اصلا چه معنا میدهد آدم قید این همه زیبایی و شادباش را بزند و بنشیند به مرگ فکر کند؟ همهجای دنیا سال که نو میشود آدمها جشن میگیرند و پایکوبی میکنند و جشنواره و نمایشگاه راه میاندازند که چهار صباحی بیخیال غم و غصههای دنیا باشند. جشن میگیرند که اصلاً یاد مرگ و قبر و قیامت نیفتند. آن وقت ما باید بنشینیم و وقت تحویل سال یاد مرگ باشیم. آن هم زیاد! چه حکمتی هست؟
امروزدر عصر جاهلیت مدرن، مهمترین ویژگی فرزند آدم، نسیان است. فراموشی! ما آدمهای این عصر گاهی یادمان میرود که برای چه خلق شدهایم، رسالت تاریخی ما چیست و قرار است چهکار کنیم؟ یادمان میرود که فردا بهکجا خواهیم رفت. فردا که از این دنیا رفتیم. انسان در عصر جاهیلت مدرن، معنای خلیفه الهی را از یاد برده است. یادش رفته که قرار بوده جانشین خداوند روی زمین بشود. یادش رفته که یک روز ملائک را مجبور کردهاند تا به پایش سجده کنند. انسان در زمانه نسیان، یادش رفته که یک روز همه اسماء الهی را یادش دادهاند. انسان، امروز همهچیز را از یاد برده است. شاید حکمت آن فرمایش حضرت مصطفی (ص) همین بوده است. همین بوده که انسان عصر ما با یادآوری مرگ و ذکر نشور به خودش بیاید و آن رسالت تاریخی خودش را به انجام برساند.
دیر یا زود گذار همهی ما برای چندمین بار به بهشت زهرا خواهد افتاد. شاید همین امروز، شاید همین فردا. و بالاخره روزی خواهد رسید که نه با پای خود که بر دوش تشییعکنندگان، دوباره گذارمان به آنجا خواهد افتاد. این روزها که در آستانهی سال نو هستیم باید از خواب بیدار شویم و نهیب گلها و سبزهها را که پیامبرانی هستند که در بهار مبعوث میشوند، بشنویم و به یاد بیاوریم که برای کار مهمی به این دنیا آمدهایم. یادمان بیفتد که قرار بوده خلیفه خداوند روی زمین باشیم، یادمان بیفتد که یک بار هم اسماء الهی را یادمان دادهاند و یادمان بیفتد که روزی ملائک به پای ما سجده کردهاند.