ماهی‌ها و نیلوفرها

ماهی‌ها و نیلوفرها

بیشتر هم بخاطر همین نیلوفرها بود كه دوست نداشت به جان ماهی‌ها بیفتد
نویسنده: مرضیه رافع
تاریخ انتشار:
416 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
1 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند
زانو زده بود كنار پاشویه تا سه‌دُمه‌ی سه‌رنگی كه قولش را به نگار داده بود، بگیرد. دوست نداشت با سبد به جان ما‌هی‌ها و حوض بیفتد و هربار كه نگار را می‌دید شرمنده می‌شد. این بار دیگر عزمش را جزم كرده بود كه ماهی را برایش ببرد. آب حوض سبز بود و ماهی‌ها درست دیده نمی‌شدند. فرار می‌كردند زیر نیلوفرها و او دلش نمی‌آمد نیلوفرها را تكان دهد. یادگار سفر چند سال پیششان بود و اگر می‌خشكیدند، غمگین می‌شد. بیشتر هم بخاطر همین نیلوفرها بود كه دوست نداشت به جان ماهی‌ها بیافتد.

جایش را عوض كرد. سمت دیگر حوض رفت. زانو زد و این‌بار خیلی آرام‌تر از دفعه قبل، سبد را توی آب فرو برد. ماهی‌‌ها بی‌حركت ایستاده بودند؛ حتی دُم نمی‌زدند! ولی یك‌هو انگار دستی از غیب هولشان داده باشد، تیز فرار كردند؛ باز زیر نیلوفرها. مرتبه پیش هم به همین‌جا ختم شد. فكر كرد حتما ماهی سه‌دُمه‌ی سه‌رنگ فهمیده است كه نیلوفرها بیشتر از او عزیزند و برای همین به او پناه می‌بَرد.

یاد سال‌ها پیش افتاد. وقتی هنوز با پدر و مادر و خواهر و برادرهایش زندگی می‌كرد. ۴تا بچه بودند و او بچه‌ی سوم بود. هر وقت كارخرابی می‌كرد، می‌انداخت گردن خواهر كوچك‌ترش. می‌‌دانست چون او ته‌تغاری است كسی دعوایش نمی‌كند. همیشه به او حسودی‌اش می‌شد. همه‌ی آدم‌ها را بیشتر از او دوست داشت...

سبد را گوشه‌ای انداخت. به آكواریوم ماهی‌های زینتی مغازه‌دار نزدیك شد و سفارش یك سه دمه‌ی سه رنگ داد. دوست نداشت ماهی‌ها به نیلوفرها حسودی كنند.

النبی صلی الله عليه و آله:

ان الله تعالي يحب ان تعدلوا بين اولادكم حتي في القبل

خداوند متعال دوست دارد كه ميان فرزندانتان يكسان عمل كنيد، حتي در بوسيدن آنها.

كنزالعمال ۴۵۳۵۰


ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: