توری برای خاطره ها
خاطره ها با چنان وضوحی در عمق وجودم می درخشند که هر سایه ای را از بین می برند.
تاریخ انتشار:
599 نفر این یادداشت را خواندهاند
0 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
دیده اید بچه ها را که با تور دنبال پروانه ها می کنند؟ این کار را من با خاطره ها می کنم. تور برمی دارم و خاطرات خوبم را گیر می اندازم.
در مسیر رو به جلوی زندگی چیزی مقوی تر و سالم تر از خاطره ی خوب پیدا نمی کنم. خاطره هایم را مرور می کنم و به یاد می آورم وقتی را که با خواهرم کنار شومینه سیب زمینی داغ می خوردم، چسبیده به مادر از پشت شیشۀ بخار گرفته بارش برف را تماشا می کردم، در کلاس محو قصه ی معلم شده بودم، کارنامه به دست با خوشحالی بخشی از مسیر مدرسه تا خانه را دویده بودم ...
هر یک از این خاطره ها با چنان وضوحی در عمق وجودم می درخشند که هر سایه ای را از بین می برند. پس خاطرۀ خوب جمع می کنم: قلم برمی دارم و اتفاقاتی را که برایم می افتد یادداشت می کنم، با دوربینم عکس می گیرم، احساساتم را روی یک کاغذ سفید نقاشی می کنم، به گذشته ها فکر می کنم و اتفاقاتی که احساسات خوب را در من بیدار می کند.
اگر عکسی دارم، فیلمی گرفته ام، کتاب لذت بخشی خوانده ام، همه را جلوی چشمم می گذارم تا به هنگام افتادن سایه ی تردید و ناامیدی با اولین نگاه ببینمشان. در آینده ی سرد، وقتی به گذشته نگاه کنم، چیزی دلگرم کننده تر از خاطرات خوب -اتفاقات همین امروز- نخواهم یافت.
در مسیر رو به جلوی زندگی چیزی مقوی تر و سالم تر از خاطره ی خوب پیدا نمی کنم. خاطره هایم را مرور می کنم و به یاد می آورم وقتی را که با خواهرم کنار شومینه سیب زمینی داغ می خوردم، چسبیده به مادر از پشت شیشۀ بخار گرفته بارش برف را تماشا می کردم، در کلاس محو قصه ی معلم شده بودم، کارنامه به دست با خوشحالی بخشی از مسیر مدرسه تا خانه را دویده بودم ...
هر یک از این خاطره ها با چنان وضوحی در عمق وجودم می درخشند که هر سایه ای را از بین می برند. پس خاطرۀ خوب جمع می کنم: قلم برمی دارم و اتفاقاتی را که برایم می افتد یادداشت می کنم، با دوربینم عکس می گیرم، احساساتم را روی یک کاغذ سفید نقاشی می کنم، به گذشته ها فکر می کنم و اتفاقاتی که احساسات خوب را در من بیدار می کند.
اگر عکسی دارم، فیلمی گرفته ام، کتاب لذت بخشی خوانده ام، همه را جلوی چشمم می گذارم تا به هنگام افتادن سایه ی تردید و ناامیدی با اولین نگاه ببینمشان. در آینده ی سرد، وقتی به گذشته نگاه کنم، چیزی دلگرم کننده تر از خاطرات خوب -اتفاقات همین امروز- نخواهم یافت.