بندگی خورشید
کسانی که به رهبری خداوند اعتقاد دارند بهترین راه را برای خود برگزیده اند و هرگز نگرانی نخواهند داشت. اگر شبهه ای در این مسأله هست به خورشید نگاه کنید. آیا می توانید تصور کنید که در حرکت منظم و مداوم خود احساس اجبار و فرسودگی کرده باشد؟ آیا ممکن است از آنچه برایش مقرر شده ناراضی باشد؟ کدام کس است که چون خورشید تا این اندازه با نظم و ترتیب در بندگی خویش استوار باشد؟
بعضی تصور می کنند که خورشید جان ندارد. اما چرا باید این گونه تصور کنیم؟ تفاوت میان او و ما شاید فقط در آن باشد که او در راهی که می پیماید اختیار و انتخاب ندارد، در حالی که ما نوعی اختیار و میدان عمل برای خود داریم؛ هرچند هم که بسیار محدود و مشکوک باشد. این نعمتی است که خداوند به ما ارزانی داشته و باید از آن استفاده کنیم. چه بهتر که آن را در راهی که او می پسندد صرف کنیم.
لازم نیست در این باره به گفتگوی زیاد بپردازیم. برای ما همین کافی است که وجود خورشید را به عنوان نمونه و سرمشقی از نیروی خستگی ناپذیر در برابر خود داریم. اگر ما خود را همچون او یکجا و کاملا به اراده ی اعلای خداوند بسپاریم و واقعا صفر و هیچ بشویم،یعنی داوطلبانه و به میل خویش از حق انتخاب کردن خود صرف نظر کرده ایم. در این صورت خداوند هدایت ما را بر عهده خواهد گرفت و جایی برای نگرانی یا افسوس ما باقی نخواهد ماند.