قانون ماز در زندگی
چون نمیدانی انتهای راهی که از راست میرود به بن بست میخورد یا چپ، تنها راه این است که فقط جلو بروی.
تاریخ انتشار:
691 نفر این یادداشت را خواندهاند
3 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
بهش می گویند "ماز". خیلی کیف دارد. البته به شرطی که کسی مجبورت نکرده باشد یا ناخواسته وارد این بازی نشده باشی، وگرنه کاف کفرت تا عرش میرود.
اگر این بازی را دوست داشته باشی، هر مجلهی باطلهای که دستت بیافتد، یا مکانهای تفریحی مثل شهربازی یا پارکی بروی، دنبال بازی "ماز"ش میگردی و خودت را بی هوا میاندازی توی راهی که اصلا نمیدانی قرار است چطور ازش خارج شوی. اولش را میدانی کجاست، آخرش را نه! یک نقطه به عنوان شروع با یک فلش مشخص شده و بعد یک عالمه راه پیش رویت است که باید انتخابشان کنی و جلو بروی. نکته اینجاست که توی این مثلا صدتا راه پیچ در پیچ، نود و نُه تایش به بن بست میرسد و فقط یکی تو را به خروجی میرساند که حالا یا انتهای ماز است یا مرکز.
توی این بازی، تنها چیزی که برای رسیدن به نقطه پایان و بُرد کمکت میکند "تلاش" است. چون اصلا نمیدانی انتهای راهی که مثلا از راست میرود به بن بست میخورد، یا چپ، تنها راه این است که فقط جلو بروی. یا به راه جدیدی میرسی یا مجبوری برگردی سر نقطهی قبلی و راه بعدی را شروع کنی.
زندگی یک ماز بزرگ است. یعنی میدانی چه میخواهی و باید از کجا شروع کنی. میدانی نقطهی شروع ماز کجاست و هدف نهایی رسیدن به انتهای ماز است، اما درست نمیدانی کدام راه تو را به هدف میرساند. فقط عزمی راسخ برای رفتن داری و تلاشی مضاعف برای عبور از راههای پیچ در پیچ. بازی ای که در آن فقط تلاش برای رفتن معنی دارد و به بن بست رسیدن اهمیت چندانی ندارد. اگر به بن بست رسیدی برگرد و راه های دیگر را امتحان کن. بن بست واقعی توقف است.
اگر این بازی را دوست داشته باشی، هر مجلهی باطلهای که دستت بیافتد، یا مکانهای تفریحی مثل شهربازی یا پارکی بروی، دنبال بازی "ماز"ش میگردی و خودت را بی هوا میاندازی توی راهی که اصلا نمیدانی قرار است چطور ازش خارج شوی. اولش را میدانی کجاست، آخرش را نه! یک نقطه به عنوان شروع با یک فلش مشخص شده و بعد یک عالمه راه پیش رویت است که باید انتخابشان کنی و جلو بروی. نکته اینجاست که توی این مثلا صدتا راه پیچ در پیچ، نود و نُه تایش به بن بست میرسد و فقط یکی تو را به خروجی میرساند که حالا یا انتهای ماز است یا مرکز.
توی این بازی، تنها چیزی که برای رسیدن به نقطه پایان و بُرد کمکت میکند "تلاش" است. چون اصلا نمیدانی انتهای راهی که مثلا از راست میرود به بن بست میخورد، یا چپ، تنها راه این است که فقط جلو بروی. یا به راه جدیدی میرسی یا مجبوری برگردی سر نقطهی قبلی و راه بعدی را شروع کنی.
زندگی یک ماز بزرگ است. یعنی میدانی چه میخواهی و باید از کجا شروع کنی. میدانی نقطهی شروع ماز کجاست و هدف نهایی رسیدن به انتهای ماز است، اما درست نمیدانی کدام راه تو را به هدف میرساند. فقط عزمی راسخ برای رفتن داری و تلاشی مضاعف برای عبور از راههای پیچ در پیچ. بازی ای که در آن فقط تلاش برای رفتن معنی دارد و به بن بست رسیدن اهمیت چندانی ندارد. اگر به بن بست رسیدی برگرد و راه های دیگر را امتحان کن. بن بست واقعی توقف است.