حواست به ترکیبهای ناجور باشد
اتفاقی که میافتد این است:
آهن وقتی در معرض رطوبت قرار میگیرد، زنگ میزند. کم کم خورده میشود و از بین میرود. البته هوا هم عنصر سومی است که حضورش برای خورده و نابود شدن آهن لازم است. برای همین افراد برای جلوگیری از در معرض رطوبت و هوا قرار گرفتن وسایلی که از آهن ساخته میشوند، مثل در و پنجره، از رنگ استفاده میکنند تا حضور یکی از عوامل مثل رطوبت را در کنار آهن کم کنند.
حالا اگر کسی در و پنجره خانهاش را بدون ضد زنگ و رنگ رها کند، فردا روز که با بارش اولین باران، تمام آهنها زنگ بزند، نمیتواند از باران یا زمین و آسمان شکایت کند که چرا اموالش از بین رفته است. این نتیجه شرایطی که فراهم کرده است.
کل زندگی همین دو دو تا چهارتا کردنهاست. همین جفت و جور شدنها و نتیجه گرفتنها. خودت ترکیب و مخلوط میکنی و خودت هم نتیجه میگیری. حالا چه ماده شیمیایی باشد و چه حال و احوال! حال و احوال نادرست و نا به جا که با هم ترکیب میشوند روح آدم زنگ میزند و بعد جسم آدم و زندگی و...
مثلا دو تا حال ناجور «ناتوانی» و «سستی» را اگر بگذاری کنار هم ممکن است اوضاع زندگی نافرم شود و فقر و نداری تار عنکبوت ببندد به در و دیوار خانهات. حالا هرچقدر هم که از زمین و زمان گلایه کنی و از نداری ناله، بیفایده است. جای ناله بد نیست قبل از زنگ زدن زهوار زندگی و چرخ معاش، کمی ضد زنگ «همت» بزنی به چرخ زندگی تا ترکیبت، ترکیب درستی شود.