یک راهکار برای رفع اختلاف با همسرتان
ما جذب کسانی میشویم که با ما تفاوتهای زیادی دارند یا در مواردی به طور کامل با ما متضاد هستند.
تاریخ انتشار:
347 نفر این یادداشت را خواندهاند
1 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
یک قانون ابتدایی در روابط ما با دیگران این است: «ما جذب کسانی که شباهت زیادی به ما دارند، نمی شویم؛ بلکه جذب کسانی می شویم که با ما تفاوت های زیادی دارند یا حتی در مواردی به طور کامل با ما متضاد هستند.»
دلیل این امر بسیار ساده است: درون هر یک از ما اشتیاقی ذاتی به تجربه کردن کمال وجود دارد و چون لازمه کمال وجود ویژگیهای مختلف است است. ما ناخودآگاه به سمت کسانی کشیده شویم که در برخی زمینهها ویژگیهایی را دارند که ما نداریم.
متاسفانه، همین خصوصیت که در ابتدا ما را به سوی همسرمان جذب میکند، با کمرنگ شدن شیفتگی و عشق آغازین، موجب ناراحتی وعصبانیت ما میشود. ما او را به زندگیمان دعوت کرده بودیم تا درسهای زیادی از او بگیریم، ولی یک باره در برابر این اتفاق مقاومت میکنیم. به جای این که قدر موقعیتهایی را که به واسطه تفاوتهای همسرمان برای ما ایجاد میشود و زمینه یادگیری، رشد و پیشرفت ما را فراهم میکند بدانیم، اغلب نسبت به این تفاوتها اظهار رنجش میکنیم. احساس دلخوری و ترس داریم و سعی میکنیم او را مجبور کنیم تغییر کند و بیشتر شبیه ما شود. البته او هم مثل ماست و بی بر و برگرد در حال انجام همین کار است! پس عجیب نیست که بسیاری از زوجها دچار کشمکش و اختلاف میشوند.
یک راهکار:
به دوران مدرسه برگردید؛ به دوره روابط معلم و شاگردی. با این تفاوت که این بار خودتان هستید که انتخاب میکنید چه کسی معلم است و چه کسی شاگرد. یادتان نرود همیشه معلم نباشید، بلکه گاه شاگرد حرف گوش کنی بشوید که تکالیفش را به درستی انجام میدهد تا مبادا معلم توبیخش کند.
اگر این حرکت موزون تعویض نقشها به شکل بینقص و یکپارچه انجام شود، پس از مدتی تمایزات میان معلم و دانشآموز به کلی محو خواهد شد و فقط دو عاشق باقی میمانند که بی آن که به نقششان فکر کنند از هم یاد میگیرند و به هم میآموزند.
دلیل این امر بسیار ساده است: درون هر یک از ما اشتیاقی ذاتی به تجربه کردن کمال وجود دارد و چون لازمه کمال وجود ویژگیهای مختلف است است. ما ناخودآگاه به سمت کسانی کشیده شویم که در برخی زمینهها ویژگیهایی را دارند که ما نداریم.
متاسفانه، همین خصوصیت که در ابتدا ما را به سوی همسرمان جذب میکند، با کمرنگ شدن شیفتگی و عشق آغازین، موجب ناراحتی وعصبانیت ما میشود. ما او را به زندگیمان دعوت کرده بودیم تا درسهای زیادی از او بگیریم، ولی یک باره در برابر این اتفاق مقاومت میکنیم. به جای این که قدر موقعیتهایی را که به واسطه تفاوتهای همسرمان برای ما ایجاد میشود و زمینه یادگیری، رشد و پیشرفت ما را فراهم میکند بدانیم، اغلب نسبت به این تفاوتها اظهار رنجش میکنیم. احساس دلخوری و ترس داریم و سعی میکنیم او را مجبور کنیم تغییر کند و بیشتر شبیه ما شود. البته او هم مثل ماست و بی بر و برگرد در حال انجام همین کار است! پس عجیب نیست که بسیاری از زوجها دچار کشمکش و اختلاف میشوند.
یک راهکار:
به دوران مدرسه برگردید؛ به دوره روابط معلم و شاگردی. با این تفاوت که این بار خودتان هستید که انتخاب میکنید چه کسی معلم است و چه کسی شاگرد. یادتان نرود همیشه معلم نباشید، بلکه گاه شاگرد حرف گوش کنی بشوید که تکالیفش را به درستی انجام میدهد تا مبادا معلم توبیخش کند.
اگر این حرکت موزون تعویض نقشها به شکل بینقص و یکپارچه انجام شود، پس از مدتی تمایزات میان معلم و دانشآموز به کلی محو خواهد شد و فقط دو عاشق باقی میمانند که بی آن که به نقششان فکر کنند از هم یاد میگیرند و به هم میآموزند.