مهر مادری...

مهر مادری...

کوه‌نشین‌ها ضمن غارت مردم قبیله دامنه، نوزاد یکی از خانواده‌ها را هم ربودند و با خود به کوهستان بردند.
نویسنده: ...
تاریخ انتشار:
445 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
6 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند


در «آندس» دو قبیله متخاصم زندگی می‌کردند که یکی از قبیله‌ها در دامنه کوه‌ها زندگی می‌کرد و دیگری در ارتفاعات کوهستانی. روزی مردم قبیله‌ای که در کوهستان زندگی می‌کردند به مردم قبیله دامنه کوه حمله کردند. چون غارتگری سنت آنها بود، ضمن غارت مردم قبیله دامنه، نوزاد یکی از خانواده‌ها را هم ربودند و با خود به کوهستان بردند.

مردم قبیله نمی‌دانستند چگونه از کوه بالا بروند و راه‌هایی را که مردم کوه‌نشین برای بالا رفتن از آنها استفاده می‌کردند، بلد نبودند. نمی‌دانستند مردم کوه نشین را از کجا پیدا کنند و چگونه رد پای آنها را در مسیرهای شیب‌دار و تند بگیرند.
 
آنها برای حل این مشکل بهترین مردهای جنگجو را فرستادند تا از کوه‌ها بالا بروند و نوزاد را به خانه برگردانند. مردها روش‌های بالا رفتن از کوه و راه‌های کوهستانی را یکی پس از دیگری امتحان کردند. بعد از چندین روز تلاش آنها فقط دویست فوت بالا رفته بودند.
 
مردان دامنه‌نشین در حالی که ناامید و بی‌یاور بودند به این نتیجه رسیدند، که قضیه فراموش شده است و آماده برگشتن به دهکده خود در دامنه کوه‌ها شدند.
 
وقتی داشتند اسباب و لوازم خود را برای پایین آمدن از کوه بسته‌بندی می‌کردند، مادر نوزاد را دیدند که به طرف آنها می‌آمد. او از کوه پایین می‌آمد و آنها تعجب کردند و نمی‌دانستند او چگونه از کوه بالا رفته است. وقتی مادر به آنها نزدیک‌تر شد دیدند که بچه را به پشت خود بسته است! یکی از مردها گفت: «ما نتوانستیم از کوه بالا برویم! تو چگونه این کار را کردی؟ در حالی که ما قوی‌ترین مردان دهکده، نتوانستیم آن را انجام دهیم؟»

او شانه‌هایش را بالا انداخت و گفت: برای این که آن بچه شما نبود.

منبع:
سوپ جوجه برای تقویت روح مادران
ترجمه اکرم علیزاده


ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: