چترت را کجا گذاشتی؟
در پایان ده سال شاگردی، زنو گمان میکرد دیگر میتواند به مرتبه استادی ارتقاء پیدا کند. به همین خاطر در یک روز بارانی تصمیم گرفت به دیدار استاد معروف «نان-این» برود.
موقع ورود به خانه، استاد از او پرسید: «آیا شما چتر و کفشهایتان را بیرون گذاشتید؟»
زنو جواب داد: «قطعاً! آموزش وتربیت خوب این حکم را میدهد. من در هر مکانی چنین کاری خواهم کرد.»
استاد گفت: «پس به من بگویید آیا شما چترتان را در سمت راست کفشهایتان قرار دادهاید یا سمت چپ آنها؟»
زنو گفت: «استاد! هیچ اطلاعی ندارم.»
نان این گفت: «مکتب ما هنر آگاهی کامل به کارهایی است که انجام میدهیم. عدم توجه به جزئیات کوچک میتواند کاملاً زندگی یک انسان را نابود کند. پدری که دوان دوان از خانه خارج میشود هرگز نباید خنجری را که در اختیار فرزند کوچکش قرار دارد، فراموش کند. اگر همیشه نگاهی به شمشیرت نیندازی، در زمانی که بیشتر از هر وقت به آن احتیاج داری آن را زنگار بسته خواهی یافت. جوانی که فراموش میکند شاخه گلی به محبوبش بدهد، سرانجام او را از دست خواهد داد.»