تجربه به خاطر تجربه
دردناک است که لذت قدیمی و موروثی تجربه را به خاطر خود تجربه از دست بدهیم.
تاریخ انتشار:
168 نفر این یادداشت را خواندهاند
0 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
یکی از مهمترین چیزهایی که هر یک از ما در همان ابتدای عضویت در شبکههای اجتماعی کشف کردیم، این بود که خیلی از تجربیاتمان را با دیگران شریکیم؛ علاقهمان به ترکاندن پلاستیک محافظ اشیای شکستنی را، وسواسمان در انتخاب مسواک را، علاقهمان را به بعضی از غذاها و بیعلاقگیمان را به بعضیهای دیگر. فهمیدیم درباره هر چیز کوچک یا بزرگ، مهم یا کماهمیتی که حرف بزنیم، بسته به وسعت شبکه اجتماعی و وسعت روابط خودمان، آدمهای کم یا زیادی پیدا میشوند که تجربهاش کرده باشند و تاییدش کنند. کم کم اشتراکهای خودمان و دور و بریهایمان را بیشتر و دقیقتر شناختیم و توانستیم پیشبینی کنیم که کدام حرفها و تجربهها را با شور و شوق بیشتری تایید، با کدامها مخالفت و از کنار کدامها با بیتفاوتی عبور خواهند کرد. آن وقت بیشتر چیزهایی گفتیم که میدانستیم مورد تایید دوستانمان قرار میگیرد.
تجربه استفاده از اینترنت و ارتباط گسترده با آدمهایی از سراسر جهان و اشتراکگذاری با معنا و مفهوم امروزیاش، معنا و مفهوم خیلی از چیزها را برای ما عوض کرده است. شاید کمتر کسی از گذشتگان ما هنگام سفر، پختن یک غذای جدید یا خواندن یک کتاب به چیزی جز خود سفر و غذا و کتاب اندیشیده باشد. اما بسیاری از ما در میانه هر تجربه جدیدی به اشتراکگذاری آن با دوستان اینترنتیمان میاندیشیم؛ به خاطر آنها زیر بهترین جملهها خط میکشیم، به خاطر آنها عکس برمیداریم، به خاطر آنها به جزئیات مضحک ماجراها دقیق میشویم. ما یاد گرفتهایم که همزمان از پشت چشمهای دهها و یا صدها آدمی که در اینترنت میشناسیم به دنیا نگاه کنیم. یاد گرفتهایم هنگام رو به رو شدن با هر اتفاق جدیدی به سلیقه همه آن آدمها فکر کنیم. در حالی که نسلهای قبل از ما فقط از پشت چشمهای خودشان، یا دست بالا چشمهای معشوقشان و دوستان نزدیکشان به دنیا نگاه میکردند.
اشتراکگذاری به این شکل و با این وسعت، البته لذت جدید و نویافتهای است. اما خیلی دردناک خواهد بود اگر به خاطر آن، لذت قدیمی و موروثی تجربه به خاطر خود تجربه را از دست بدهیم. خیلی دردناک خواهد بود اگر زمانی فراموش کنیم معنای کتاب خواندن به خاطر خود کتاب خواندن، سفر به خاطر خود سفر چیست. از آن دردناکتر این است که از بعضی تجربهها چشمپوشی کنیم، برای اینکه میدانیم جایی در سلیقه همگانی دوستانمان ندارند؛ خودمان را محدود کنیم به همان چند تجربهای که میدانیم دوستانمان را به شوق میآورد.
میشود این هر دو لذت را، هم آن لذت قدیمی و موروثی و هم این لذت جدید را در کنار هم داشت. چرا باید از یکی به خاطر دیگری چشمپوشی کنیم؟
تجربه استفاده از اینترنت و ارتباط گسترده با آدمهایی از سراسر جهان و اشتراکگذاری با معنا و مفهوم امروزیاش، معنا و مفهوم خیلی از چیزها را برای ما عوض کرده است. شاید کمتر کسی از گذشتگان ما هنگام سفر، پختن یک غذای جدید یا خواندن یک کتاب به چیزی جز خود سفر و غذا و کتاب اندیشیده باشد. اما بسیاری از ما در میانه هر تجربه جدیدی به اشتراکگذاری آن با دوستان اینترنتیمان میاندیشیم؛ به خاطر آنها زیر بهترین جملهها خط میکشیم، به خاطر آنها عکس برمیداریم، به خاطر آنها به جزئیات مضحک ماجراها دقیق میشویم. ما یاد گرفتهایم که همزمان از پشت چشمهای دهها و یا صدها آدمی که در اینترنت میشناسیم به دنیا نگاه کنیم. یاد گرفتهایم هنگام رو به رو شدن با هر اتفاق جدیدی به سلیقه همه آن آدمها فکر کنیم. در حالی که نسلهای قبل از ما فقط از پشت چشمهای خودشان، یا دست بالا چشمهای معشوقشان و دوستان نزدیکشان به دنیا نگاه میکردند.
اشتراکگذاری به این شکل و با این وسعت، البته لذت جدید و نویافتهای است. اما خیلی دردناک خواهد بود اگر به خاطر آن، لذت قدیمی و موروثی تجربه به خاطر خود تجربه را از دست بدهیم. خیلی دردناک خواهد بود اگر زمانی فراموش کنیم معنای کتاب خواندن به خاطر خود کتاب خواندن، سفر به خاطر خود سفر چیست. از آن دردناکتر این است که از بعضی تجربهها چشمپوشی کنیم، برای اینکه میدانیم جایی در سلیقه همگانی دوستانمان ندارند؛ خودمان را محدود کنیم به همان چند تجربهای که میدانیم دوستانمان را به شوق میآورد.
میشود این هر دو لذت را، هم آن لذت قدیمی و موروثی و هم این لذت جدید را در کنار هم داشت. چرا باید از یکی به خاطر دیگری چشمپوشی کنیم؟