ما اجارهنشینها...!
تا وقتی اجارهنشین هستی زندگیات دست خودت نیست. خانهای که در آن هستی را نباید صدمه بزنی. باید مراقب رفتارت در ساختمان باشی. از همه مهمتر هوای صاحبخانهات را باید داشته باشی. سر ماه باید به حساب خودت رسیدگی کنی و هرطور که هست اجاره بها را بپردازی. پایان قراردادت که میرسد یک دنیا استرس و نگرانی سرت هوار می شود که نکند صاحبخانه بگوید «بلند شو. دیگر نمیتوانی در این منزل بمانی!» حالا اگر بتوانی یک منزل مناسب جدید دست و پا کنی آنوقت تازه اول گرفتاریت است. وسایل را که بسته بندی میکنی. به نظرت میرسد بسیاری از آنها باید عوض شوند و به درد منزل جدید نمیخورند. تا دیروز برایت عزیز بودند و از آنها لذت میبردی، اما امروز متوجه شدهای که چیز چندان بدردبخوری هم نبودهاند و حتی ارزش بسته بندی ندارند، چه برسد به اینکه بخواهی هزینه اسبابکشیشان را هم بپردازی. حالا فرض کن خانه خریدهای و میخواهی برای همیشه به خانه خودت اسباب کشی کنی. راه میافتی در بازار برای پیدا کردن اجناس خوب از میان این همه جنس نامرغوب و با خودت میگویی «اگر از همان روز اول فکر اینجایش را میکردم، لازم نبود امروز همان اجناس را چندین برابر خریداری کنم.»
تا بهحال با خودت فکر کردهای که زندگی این دنیا چقدر شبیه به زندگی در خانه اجارهایست؟ آنچه در این دنیا خریدهای چقدر در آن دنیا به کارت میآید؟ اصلا تابهحال به فکر رضایت صاحبخانه بودهای؟