اتفاقات پیرامونت بازتابی است از درون تو
ممکن است باور چنین چیزی در ابتدا مشکل به نظر برسد. اما همه چیز در زندگی تو بازتابی است از بخش سایه ذهنت. گفتم که باور کردن آن در ابتدا مشکل است.
انداختن تقصیرها به گردن دیگران و بهانه آوردن ساده است و به تو اجازه میدهد از پذیرفتن مسئولیت فرار کنی. اما زندگی یعنی پذیرفتن مسئولیت. وقتی به دور و برت نگاه میکنی هرچه که میبینی و میشنوی از طریق ذهنت درک میشود. پدیدههای بیرونی برای درک توسط ذهن از صافیهای ذهنی و روانیات گذر میکند. به همین جهت برای تغییر هر چیزی باید ابتدا درونت را تغییر دهی.
درک این نکته مشکل است. چون بیشتر انسانها از آن آگاه نیستند. هرگز کسی به آنها نگفته زندگی و رخدادهای پیرامونشان از درون رخ میدهد. وقتی کسی ناراحتت میکند در حقیقت دگمهای را درونت فشار میدهد. وقتی اتفاقی میافتد که دوست نداری دلیل جذب آن برنامهریزی درونی خودت است.
اگرچنین چیزی درست باشد، که حتماً هست، چگونه میتوان آن را تغییر داد؟ باید نخست قبول کنی تو اتفاقها را به سوی خودت جذب میکنی؛ همه اتفاقها را. اگر کسی ناراحتت میکند دقت کن که خودت، چگونه خودت را ناراحت میکنی... حالا خودت را دوست داشته باش. وقتی درونت را تغییر میدهی تغییرات در دنیای پیرامونت هم یکی پس از دیگری اتفاق میافتد.