خار، کُنده و خودش را باهم میسوزاند
راحتترین راه برای روشن کردن آتش این است که مقداری خار و خاشاک پیدا کنی و بگذاری روی تل هیزمهایی که جمع کردی. خار حتی با شعله کوچک کبریت یا جرقه سنگ چخماق هم گُر میگیرد، زبانه میکشد و آتش را مهیا میکند. چوبهای تنومند که به این راحتیها آتش نمیگیرند. اگر کمی هم تَر باشند که باید قید آتش را زد مگر در مواردی که تر و خشک با هم میسوزند!
بعضیها خار زبانشان همیشه آماده است تا روی دل آدم بنشیند و آتشی به پا کند که زبانه شعلههایش تمام جانت را میسوزاند. مردم از آدمهای بدزبان دوری میکنند. میترسند مبادا خار زبان آنها روی دلشان بنشیند و با کوچکترین اشارهای آتش به جانشان بیاندازد. آتشی که قادر است ذره ذره، تنومندترین کُندهها را هم خاکستر کند. بعد هم تامدتها زیر این خاکستر پنهان بماند و آماده شعله کشیدن. اگر هم به موقع خاموشش کنی، باز جای زخماش تا مدتها آزارت میدهد. میشود نشانی و هر از چندگاهی که نگاهت بهش میافتد، داغت تازه میشود.
خار، کُندهها را آتش میزند و خودش هم در این آتشی که به پا کرده، میسوزد...