مردم شهر تو همیشه همراهت هستند
پیر زن باز همان سوال را پرسید؛ مردم شهری که از آن میآیی چگونه مردمی هستند...
تاریخ انتشار:
30 نفر این یادداشت را خواندهاند
2 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
مسافری به شهر بزرگی نزدیک میشد. پیر زنی را دید که کنار جاده نشسته بود. از او پرسید: «آدمهای این شهر چگونه مردمی هستند؟»
پیر زن گفت: «مردم شهری که از آن آمدی چگونه مردمی بودند؟»
مسافر جواب داد:«وحشتناک! پست، غیر قابل اعتماد و از تمام جنبهها نفرت انگیز».
پیرزن گفت:«تمام مردم شهری که میخواهی به آن بروی هم درست شبیه مردم شهری هستند که از آن میآیی.»
تازه مسافر اول رفته بود که مسافر دیگری از راه رسید و در مورد مردم شهر سوال کرد.
پیر زن باز همان سوال را پرسید؛ مردم شهری که از آن میآیی چگونه مردمی هستند...
مسافر دوم اظهار داشت: «آنها مردم خوبی بودند. درستکار، تلاشگر و نسبت به گناه دیگران بخشنده، من به خاطر اینکه آنجا را ترک کردم خیلی متأسفم.»
پیرزن عاقل جواب داد: « تو در این شهر نیز همان مردم را خواهی یافت.»
پیر زن گفت: «مردم شهری که از آن آمدی چگونه مردمی بودند؟»
مسافر جواب داد:«وحشتناک! پست، غیر قابل اعتماد و از تمام جنبهها نفرت انگیز».
پیرزن گفت:«تمام مردم شهری که میخواهی به آن بروی هم درست شبیه مردم شهری هستند که از آن میآیی.»
تازه مسافر اول رفته بود که مسافر دیگری از راه رسید و در مورد مردم شهر سوال کرد.
پیر زن باز همان سوال را پرسید؛ مردم شهری که از آن میآیی چگونه مردمی هستند...
مسافر دوم اظهار داشت: «آنها مردم خوبی بودند. درستکار، تلاشگر و نسبت به گناه دیگران بخشنده، من به خاطر اینکه آنجا را ترک کردم خیلی متأسفم.»
پیرزن عاقل جواب داد: « تو در این شهر نیز همان مردم را خواهی یافت.»