حسرت مشترک ثروتمند و فقیر
یک جویای حقیقت و دنبال کننده قانون محبت نمیتواند چیزی برای فردای خود نگه دارد. خداوند هرگز چیزی برای فردا ذخیره نمیکند و هرگز بیش از آنچه اکنون مورد نیاز است، نمی آفریند. پس اگر ما به او متکی هستیم باید مطمئن باشیم که او هرچه را مورد نیاز ما باشد به ما خواهد داد.
ما نسبت به این قانون که خداوند در هر روز نان روزانه مورد نیاز انسان را به او میرساند و نه بیش از آن، جاهل و بیاعتنا ماندهایم. همین جهل و بیاعتنایی موجب به وجود آمدن نابرابریها و مصائب گوناگون شده. ثروتمندان ذخایری بیش از اندازه نیازشان دارند، درحالی که میلیونها نفر گرسنگی میکشند و از احتیاج به غذا میمیرند.
اگر هر آدمی فقط آن مقداری را نگه میداشت که به آن احتیاج دارد، هیچکس در احتیاج باقی نمیماند و همه با رضایت و خشنودی زندگی میکردند. البته در وضع موجود ثروتمندان هم کمتر از فقیران ناراضی نیستند. فقیر در حسرت آن است که میلیونر شود و میلیونر در پی آن است که به میلیاردها برسد و ثروتش را چندین برابر سازد.
اگر ثروتمندان به ابتکار خود و به منظور گسترش دادن عمومی روح و رضایت و شادمانی، اموال خود را در حد معتدلی حفظ کنند، گرسنگان به آسانی سیر خواهند شد و ضمنا این درس را خواهند آموخت که با رضایت در کنار ثروتمندان زندگی کنند.