من رسما از بزرگسالی استعفا میدهم
بدین وسیله رسما از بزرگسالی استعفا میدهم و مسئولیتهای کودک دو سالهای را قبول میکنم.
میخواهم به ساندویچ فروشی بروم و تصور کنم که آنجا رستورانی پنج ستاره است.
میخواهم تصور کنم شکلات از پول بهتر است؛ چون میتوانم آن را بخورم.
میخواهم زیر درخت بلوط بزرگی بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم.
میخواهم درون چالهای آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
میخواهم به گذشته برگردم. وقتی همه چیز ساده بود؛ وقتی رنگها و جدول ضرب و شعرهای کودکانه را یاد میگرفتم، وقتی نمیدانستم چه چیزهایی نمیدانم و هیچ اهمیتی هم نمیدادم.
میخواهم تصور کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند.
میخواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است.
میخواهم از پیچیدگیهای دنیا بیخبر باشم.
میخواهم دوباره به همان زندگی ساده برگردم.
میخواهم به نیروی لبخند، به کلمه محبت آمیز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران ایمان داشته باشم.
این دسته چک من، کلید ماشین، کارت اعتباری و بقیه مدارک، مال شما. من رسما از بزرگسالی استعفا میدهم.