پرندهها و کفشها
مرغ خانگی از اول خانگی نبود و بالهایش میتوانستند بدن لاغرش را به آسمان برسانند. از وقتی که مرغ اهلی شد هی چاقتر و چاقترش کردند تا سفره را رنگینتر و رنگینتر کند.
تاریخ انتشار:
83 نفر این یادداشت را خواندهاند
1 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
مرغ خانگی از اول خانگی نبود؛ و بالهایش میتوانستند بدن لاغرش را به آسمان برسانند.
از وقتی که مرغ اهلی شد هی چاقتر و چاقترش کردند تا سفره را رنگینتر و رنگینتر کند.
تا آنجا که بدن مرغ از بالش بزرگتر شد و شد آن که نباید بشود: پرواز از یاد بالهای مرغ رفت و خانگی شد.
مرغها هر وقت پرندهای را در آسمان میبینند، قَد میکشند و با حیرت و حسرت قُد قُدی غمبار سر میدهند.
آیا کسی باور میکند مرغ هم روزی پرنده بوده است؟
من باور میکنم؛
چون هر روز پرندگانی را میبینم که با کفش روی زمین راه میروند.