دایره امنیتی را به شوخی بگیرید
دور همه آدمها یک دایره به اسم «دایره راحتی» وجود دارد که تمام تصمیمات، حرکتها و مانورهای شخص از حد آن فراتر نمیرود. چون آدمها توی دایرهشان راحت زندگی میکنند. خیالشان جمع است که تمام اتفاقات در مساحت دایره تحت کنترلشان است.
حالا اگر مشکلی یا رسیدن به هدفی خارج از محیط دایره وجود داشته باشد و شخصی برای حل یا رسیدن به آن مجبور باشد پایش را از دایره بیرون بگذارد، احساس ترس به او دست خواهد داد. با خودش میگوید؛ چطور از دایره راحتی خود خارج شوم وقتی تمام تجربیات، ابزار و حرکتهایی که انجام دادهام فراتر از مساحت این دایره نبوده؟ بارها خودش را به محیط دایره نزدیک میکند و دوباره به مرکز برمیگردد. یا توی ذهنش متصور میشود که از دایره راحتی بیرون رفته و ترس از این موضوع ناراحتش میکند.
اما وقتی در واقعیت ترس را کنار و پا را از محیط دایره بیرون میگذارد و مشکل خود را حل میکند یا به هدفش میرسد، هم به این نتیجه میرسد که ریسک کار از آنچه توی ذهنش میپنداشت کمتر بود و هم به شعاع دایره راحتی خود اضافه میکند؛ بنا بر بزرگی یا کوچکی اقدامی انجام شده بر میزان مساحت دایره راحتی فرد و به طبع آن میزان قدرت ریسکپذیری اضافه میشود.
آدمها زمانی میتوانند بر موفقیتهای خود بیافزایند که ریسک بیرون گذاشتن پا را از محیط دایره و بزرگتر کردن دایره را داشته باشند.