راهزنی به نام کمال طلبی!
ما انسان ها موجودات پرتوقعی هستیم. هم از بقیه توقع داریم هم از خودمان. ولی گاهی توقعمان از خودمان بیشتر از توقعمان از دیگران است. جوری که این توقع باعث میشود بیانصافیهایی در حق خودمان بکنیم که در حق هیچ آدم دیگری نمیکنیم.
کافی است به خودمان نگاهی بیاندازیم. چند بار تا به حال خودمان را بیش از آنچه لایقش بودهایم سرزنش کردهایم؟ چند بار برای اتفاقات بدی که نمیتوانستیم ازشان پیشگیری کنیم خودمان را مقصر دانستهایم؟ چند بار ارزش خودمان را کمتر از آنچه بودهایم به حساب آوردهایم؟
کمالطلبی از بهترین صفات ما انسانهاست. هیچ اشکالی ندارد که خوبی بیشتر یا بدی کمتری برای خودمان بخواهیم. اما همین کمال طلبی میتواند یک راهزن خطرناک برای کارهای خوب باشد. میدانید کجا؟
جایی که در انتظار خوبیهای بزرگ، خودمان را از خوبیهای کوچک محروم میکنیم؛ چون نمیتوانیم برای همه کوچه غذای نذری بفرستیم از همسایههای بالا و پایین هم صرف نظر میکنیم. چون نمیتوانیم در مدرسهسازی شرکت کنیم هممدرسهایهای نیازمند فرزندمان را هم از یاد میبریم. چون نمیتوانیم تمام شب قدر را بیدار بمانیم همان چند دقیقه ی پیش از خواب را هم دعا نمیکنیم.
دلهای ما به قدری بزرگ است که تمام خوبیها را در خودش جا میدهد. اما همیشه کوزه بزرگی در دست نداریم تا این حوض عمیق را به سرعت پر کنیم. این جور وقتها میتوانیم از دستانمان کمک بگیریم. همین دستهای کوچک هم میتوانند این حوض را پر کنند.