زیاد نخوان، خوب بخوان!
به نظر میآید دانستن با فهمیدن تفاوت دارد. همان طور که دیدن با نگریستن تفاوت دارد یا همان طور كه شنیدن با گوش سپردن فرق دارد. شاید درست بر عکس هم باشد. شاید آنها که کم میدانند ولی دانستههایشان تاثیر واقعی بر مشی و مشرب و راه و رفتار روزمره و ملموس زندگیشان گذاشته، بیشتر سزاوار عنوان فرزانه و دانا باشند. شاید آنها که زیاد کتاب خوب میخوانند، عقبتر از آنهایی باشند که یک کتاب خوب را زیاد میخوانند.
در زندگی داستایفسکی برای او موقعیتی پیش آمد که هشت سال فقط اجازه داشت یک کتاب را بخواند و آن کتابی نبود جز انجیل. او طی هشت سال حبس با اعمال شاقه در سیبری فقط انجیل خواند و این اجبار توفیقی برای او بود. شاید امروز از نظر تحقیق در مسائل الهیات مسیحی، جستجوی رنج در عمق روان بشر و پیچیدگیهای انعکاس آن در زندگی و اجتماع هیچ نویسندهای در جهان، قابل مقایسه با داستایفسکی نباشد و این به خاطر همان بود که او یک کتاب خوب را زیاد خواند.