چه کنم با شرم آن؟
مردی از اهل حبشه نزد رسول خدا (ص) آمد گفت:
یا رسول الله! گناهان من بسیار است. آیا در توبه به روی من نیز باز است؟
پیامبر(ص) فرمود:
آری، راه توبه بر همگان هموار است، تو نیز از آن محروم نیستی.
مرد حبشی از نزد پیامبر (ص) رفت. مدتی نگذشت که بازگشت و گفت:
یا رسول الله! آن هنگام که معصیت میکردم، خداوند، مرا میدید؟
پیامبر(ص) فرمود:
آری، میدید.
مرد حبشی، آهی سرد از سینه بیرون داد و گفت:
توبه، جرم گناه را میپوشاند، چه کنم با شرم آن؟
***
با شنیدن این داستان، به یاد دوران دبستان افتادم، زمانی که سال اول مدرسه، درسها و سرمشقهایم را با مداد مینوشتم، چند سال بعد در فکر فرو رفتم و با خود گفتم:
چرا مداد را در کلاس سوم از ما میگیرند و خودکار را به دستمان میدهند؟
بعد از مدتی فکر کردن یک جواب کوتاه اما ساده و روشن به ذهنم رسید؛ چون دیگر فرصتی برای پاک کردن نداریم یا به عبارت دیگر، فرصتی برای اشتباه کردن نداریم و اگر اشتباه کنیم تنها راه از بین بردن اشتباه، خط زدن آن است و باقی ماندن اثر اشتباه بر روی کاغذ چقدر عیان و مشخص خواهد بود. مصداق سخن مرد حبشی که در لحظه آخر گفت: توبه جرم گناه را میپوشاند چه کنم با شرم آن؟