یکپارچه آدمیزاد!
ایرانیان باستان و زرتشتیان ایرانی هم عصر ما هنوز هم این سه شعار را در کنار هم به عنوان لب الباب و عصاره تعالیم جناب زرتشت مطرح میکنند: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک.
واقعیت این است که مضامین بسیاری از آیات و احادیث اخلاقی ما نیز به همین سادگی و عمومیت است. زیرا پیامبران و جانشینان آنها به زبان فطرت سخن میگفتند و مخاطب آنها در ابتدا قلبهای ماست نه ذهن ما.
سخنی که از دل برمیآید لاجرم بر دل نشیند. این حکمت معروف در زبان فارسی یک معنی ظاهری دارد و آن این است که شرط تاثیر سخن بر دل مخاطب این است که گوینده هم در قلب خود به آن سخن باور داشته و خود آن را تجربه کرده باشد و قلبش آن را آزموده باشد. معنی دیگر این است که دل، زبانی خاص خود دارد. یکی از ویژگیهای این زبان خاص، ساده و همه فهم بودن است. گفتار نیک یعنی فکر و سخنی که مربوط به ذهن آدمیزاد میشود، متاثر از قلب خیرخواه و نیک باشد. پندار نيك ، فكر خیرخواهانه و مطابق با حق و حقیقت است و سرانجام، کردار نیک عمل خیرخواهانه و حق جویانه است.
تا آدمی قلب سلیم نداشته باشد، ذهن سالم پیدا نمیکند و تا ذهن و روان سالم نباشد سلامت رفتاری به دست نمیآید. از طرف دیگر چون این سه شعار با هم و یکجا میآیند: « پندار نیک گفتار نیک کردار نیک »، یک مفهوم نهایی هم دارند و آن هم یکپارچگی شخصیت آدمی است. اگر شخصی « پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک» داشته باشد معنیاش اين است كه باورهای قلبی و انگارههای ذهنی و کنشهای رفتاری او همه با هم متناسب هستند. او یگانه شده و یگانه شدن، آن روی سکهاش « یگانه دانستن حق» است.
موحد کسی است که یگانه شده و هیچ گسستی میان قلب و ذهن او از جهت وصل به نیکی نیست. هیچ تناقض و تعارضی هم میان گفتار و رفتارش نیست .