برادران تنی...
مادرِ این دو برادر تنی، یعنی خیانت و دروغ، سستی شخصیت است.
تاریخ انتشار:
114 نفر این یادداشت را خواندهاند
1 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
دروغ برادر خیانت است و خیانت برادر دروغ است. این دو، برادران تنی هستند که از یک پدر و مادر زاده شدهاند. پدرشان ناحقی و مادرشان، سستی شخصیت است. ناحقی یعنی ادا نکردن حق؛ هرچیزی و هر کسی و هر پدیدهای در این جهان حقی بر عهدهی تو میگذارد اگر با آن مواجه شوی.
ایرانیان باستان به این حق طبیعی هرچیز و هر کس و هر پدیده که از تو توقع رعایت خود را می طلبد «داد» میگفتند. در زبان فارسی «داد چیزی را دادن» یعنی حق آن را تمام و کمال ادا کردن و به جا آوردن. «به داد کسی رسیدن» یعنی «حق ضایع شدهی او را به او بازگرداندن» و «بیداد» مفهومی فراتر از «ظلم» دارد. «بیداد» یعنی اعتدال طبیعی را بر هم زدن و عدل به خاطر همین با اعتدال هم خانواده است. عدل از کسی بر میآید که شخصیتی معتدل و متعادل داشته باشد. تو دروغ میگویی چون حقی را ناحق کرده یا میخواهی حقی را ناحق کنی، حق کاری را ادا نکردهای و داد آن کار را ندادهای. اما مادرِ این دو برادر تنی، یعنی خیانت و دروغ، سستی شخصیت است. زنیرو بود مرد را راستی/ زِ سستی کژی زاید و کاستی
اگر شخصیت قوی داشته باشی، نه دروغ میگویی نه خیانت میکنی. بیخود نبوده است که پادشاهان، خائنان به رقیبشان را با این که اگر خیانت آنها نبود هرگز بر رقیب پیروز نمیشدند، به محض پیروزی در اولین فرصت میکشتند؛ زیرا اعتمادی به آنها نداشتند و آنها را قابل اتکا نمیدانستند: «این که به ولی نعمت خودش خیانت کرد، به من رحم میکند؟» اعتماد با عمود، یعنی ستون هم خانواده است، و اتکا با «متکا» که پشت به آن میدهیم، هم خانواده است. در بُن معنی این هر دو مصدر، محکم بودن و راست بودن وجود دارد. بی اعتمادی و غیرقابل اتکا بودن «خائنان» به خاطر سستی شخصیت آنهاست. دروغ هم از سستی شخصیت مایه میگیرد. اگر خلافی کردهای، شجاعت داشتهباش و سرت را بالا بگیر و اقرار کن. دروغ و خیانت هر دو «لاپوشانی» دارند، متنها دروغ معمولا لاپوشانی بعد از ناحقی است و خیانت «لاپوشانی» پیش از ناحقی است. دروغ و خیانت، دو براد تنی هستند که از یک پدر و مادر زاده شدهاند...
ایرانیان باستان به این حق طبیعی هرچیز و هر کس و هر پدیده که از تو توقع رعایت خود را می طلبد «داد» میگفتند. در زبان فارسی «داد چیزی را دادن» یعنی حق آن را تمام و کمال ادا کردن و به جا آوردن. «به داد کسی رسیدن» یعنی «حق ضایع شدهی او را به او بازگرداندن» و «بیداد» مفهومی فراتر از «ظلم» دارد. «بیداد» یعنی اعتدال طبیعی را بر هم زدن و عدل به خاطر همین با اعتدال هم خانواده است. عدل از کسی بر میآید که شخصیتی معتدل و متعادل داشته باشد. تو دروغ میگویی چون حقی را ناحق کرده یا میخواهی حقی را ناحق کنی، حق کاری را ادا نکردهای و داد آن کار را ندادهای. اما مادرِ این دو برادر تنی، یعنی خیانت و دروغ، سستی شخصیت است. زنیرو بود مرد را راستی/ زِ سستی کژی زاید و کاستی
اگر شخصیت قوی داشته باشی، نه دروغ میگویی نه خیانت میکنی. بیخود نبوده است که پادشاهان، خائنان به رقیبشان را با این که اگر خیانت آنها نبود هرگز بر رقیب پیروز نمیشدند، به محض پیروزی در اولین فرصت میکشتند؛ زیرا اعتمادی به آنها نداشتند و آنها را قابل اتکا نمیدانستند: «این که به ولی نعمت خودش خیانت کرد، به من رحم میکند؟» اعتماد با عمود، یعنی ستون هم خانواده است، و اتکا با «متکا» که پشت به آن میدهیم، هم خانواده است. در بُن معنی این هر دو مصدر، محکم بودن و راست بودن وجود دارد. بی اعتمادی و غیرقابل اتکا بودن «خائنان» به خاطر سستی شخصیت آنهاست. دروغ هم از سستی شخصیت مایه میگیرد. اگر خلافی کردهای، شجاعت داشتهباش و سرت را بالا بگیر و اقرار کن. دروغ و خیانت هر دو «لاپوشانی» دارند، متنها دروغ معمولا لاپوشانی بعد از ناحقی است و خیانت «لاپوشانی» پیش از ناحقی است. دروغ و خیانت، دو براد تنی هستند که از یک پدر و مادر زاده شدهاند...