کدو چرا جای بلوط نیست؟!
خدا را شکر که میوه درخت بلوط، کدو تنبل نیست.
تاریخ انتشار:
155 نفر این یادداشت را خواندهاند
3 نفر این یادداشت را دوست داشتهاند
مردی عادت کرده بود که از همه چیز و همه کسی، عیب جویی کند. دائم موضوعی برای غرولند مییافت. گاهی از یک چیز و زمانی از چیز دیگر انتقاد میکرد. اکثر اوقات هم پیشنهاداتی برای بهبود اوضاع ارائه میداد.
روزی متوجه شد که یک کدو تنبل بزرگ، روی یک شاخه باریک روییده است. فریاد زد: «چقدر احمقانه است که کدوی به این بزرگی به یک شاخه باریک آویزان باشد. اگر من خالق دنیا بودم، کدوهای بزرگ را جای این شاخه نحیف– که به سختی دیده میشود- از درختان بلوط عظیم الجثه آویزان میکردم.»
سپس خسته از چنین فکر فوق العادهای، زیر سایه یک بلوط پیر نشست که الهام بخش این فکر او شده بود. چشمان خود را بست تا چُرت کوتاهی بزند که چیزی به سرش خورد. بلوطی از درخت افتاده بود.
ضمن اینکه سر خود را میمالید، فکر کرد: «خدا را شکر که میوه درخت بلوط، کدو تنبل نیست.»