توبه یعنی پذیرش خاک بودن
از گناه نترس از خدا بترس. گناه که ترس ندارد. گناه مثل تب و گلو درد و اسهال و استفراغ، نشانه بیماری است نه خود بیماری. مثلا گاهی معلوم میشود شخصی چند سال تومور بدخیم داشته ولی چون نشانهای بروز نکرده، این تومور بدخیم ریشه دوانده و حالا کار از کار گذشته است و باید منتظر مرگ باشد یا معجزه. اگر آن تومور زودتر نشانههایش پیدا میشد، شاید وضع جور دیگری بود. گناه نشانه تشخیص یک مریضی در قلب آدمیزاد است. اگر غیبت میکنی لابد کینه یا حسادتی درقلبت نسبت به آن شخص داری. آن مریضی از قلبت زده به ذهنت و ذهنت هم مریض شده است. حالا مثل حیوانات لجن خوار، از جستجو در عیب و نقص دیگران ارتزاق میکند و بعد از ذهنت زده به زبانت و غیبت کردهای. پس این را به فال نیک بگیر و از این نشانه، به مریضی قلبت پی ببر و به دنبال درمان قلبت برو.
از گناه نترس از خدا بترس. تو اگر توبه کنی پس از توبه خودت را جور دیگری میشناسی؛ چون دیگر چشم امید به آسمان داری که با وجود این پلیدی، گندم طلایی عشق را در مزرعه قلبت برویاند، چون اعتراف به گناه، پذیرش خاک بودن است. معنی اعتراف به گناه این است که من خاکم و خاک، هم آلودگی و پلیدی دارد هم گل و سبزه و میوه به بار میآورد. تا وقتی که متوجه گناهت نشدهای و تا وقتی که نپذیرفتهای که گناهکاری، خاک نیستی. ولی به محض آنکه متوجه این پلیدی و آلودگی شدی و اقرار کردی، خاکی. و آسمان با خاک نسبت مستقیم دارد، آسمان به آتش رحم نمیکند. بزرگترین آتش جنگلهای دنیا هم دیر یا زود خاموش میشوند ولی خاک همواره مورد لطف آسمان قرار میگیرد و آن جنگل آتش گرفته و ذغال شده، دوباره سبز میشود زیرا خاک، افتاده و فروتن است.
آن گناهکارانی که یک عمر غرق در گناه بودند ولی یک شبه توبه کردند و ره صد ساله رفتند، به محض اینکه پذیرفتند که خاکند و آلودهاند، باران از آسمان باریدن گرفت و جنگل از وجود افتاده و آلوده آنها برآمد.