خودتان بد بودید نه روزتان!
بارها و بارها این جمله را از زبان دوستان و آشنایان شنیدهایم. چه بسا گاهی خودمان هم تکرارش کردهایم و بنابر اتفاقهای خوب و یا احیانا بدی که در طول روز برایمان افتاده، برای آن روز صفتی قائل شدهایم. راستی تا حالا از خودتان پرسیدهاید آیا واقعا این قضیه صحت دارد یا نه؟ یعنی مثلا درست است که برای من دو روز هفته، روز خوبند و بقیه بد و یا بالعکس؟ اصلا در ماه چند روز «خوب» داریم؟ در سال چند تا؟
برای روشنتر شدن موضوع به کاربرد این جمله در مسابقات ورزشی توجه کنید؛ گزارشگران مسابقات ورزشی گاهی در مورد یکی از ورزشکاران اینگونه اظهار نظر میکنند که «امروز روز فلانی نیست!» از تاثیر شرایط یک مسابقه در یک بازیکن که بگذریم، اینکه روز مسابقه، روز خوبِ یک بازیکن باشد، رابطه مستقیمی با خود بازیکن و نحوه ارائه بازی از سوی او دارد. مطمئنا بازیکنی که تلاش کند و مثلا در یک مسابقه فوتبال گل بزند، روز خوبی داشته و این قضیه هیچ ارتباطی به تاریخ بازی ندارد!
روز «خوب» برای ما «هرروز»مان است. روزی که خودمان در آن «خوب» باشیم، مطمئنا برای ما روز خوبی خواهد بود. یادمان باشد از این به بعد در مکالمات دوستانهمان، به جای اینکه برای دوستان آرزو کنیم که «روز خوبی داشته باشید» آرزو کنیم که آن روز دوستمان خوب باشد!