مقصر الاغ مرده کیست؟
مرد کشاورزی دو سبد سیب برای فروش داشت. او الاغ همسایه خود را قرض کرد، سبدها را روی آن گذاشت و به طرف بازار شهری رفت که در آن نزدیکی بود. حوالی ظهر تمام سیبهای خود را فروخت و از آنجا که بسیار شاد بود، تصمیم گرفت که یک نوشیدنی بنوشد.
در راه بازگشت، خستگی بر او غالب شد. در سایه درختی دراز کشید و خوابید. الاغ شروع به چرخیدن کرد و در عین حال به تدریج از مرد دور شد. گرگی که در بین بوتهها پنهان شده بود، از این فرصت استفاده کرد و الاغ را درید.
هنگامی که مرد کشاورز بدون الاغ به دهکده رسید، مشاجرهای بین او و صاحب الاغ درگرفت. طبیعی بود که صاحب الاغ ، در پی جبران خسارت خود بود. کشاورز هم ادعا میکرد: « الاغ تو خودش دور شده و اجازه داده است که گرگ او را بخورد. بنابراین من بیگناه هستم.» بحثهای آن دو به جایی نرسید. بنابراین نزد ریش سفید دهکده رفتند که به خردمندی و پرهیزکاری شهرت داشت. قرار شد که او بین آن دو قضاوت کند.
مرد پیر مدت درازی در فکر فرو رفت. سپس لبخندی زد و حکم خود را اعلام کرد: «ظاهراً مقصر کسی است که اجازه داده است، گرگ آزادانه در صحرا بگردد.»