بخشش به پایان رسیده است!
انسان همواره در بند اشخاص یا خاطراتی است که نتوانسته آنها را ببخشد و فراموش کند. این موضوعی است که همه ما آن را شنیدهایم و اغلب آمادهایم که آن را تایید کنیم. به ویژه، اگر خودمان مستقیم یکی از آن رنجشهای عمیق و فراموشنشدنی را تجربه کرده باشیم، اسارت و انتقادی را که این جمله از آن سخن میگوید روشنتر و دقیقتر درک میکنیم. با این حال، برخلاف آن چه به نظر میرسد، دانستن این موضوع معمولا عفو و بخشایش را برای قلبهای آزرده و رنجیده سادهتر نمیکند. گاهی کینه و رنجش، جزئی از وجود و هویت ما میشود. گاهی آن چه ما را در مسیر زندگی پیش میبرد و برمیانگیزد، همین آزردگی است. گاهی دورنمای رهایی از اسارت، ترسناک و نخواستنی است.
کسی که دست کم یک بار زخمخوردگی روحی را تجربه کرده باشد، میتواند تایید کند که بخشایش، به راستی دشوار و نفسگیر است؛ درست مثل بالا رفتن از یک شیب تند برای آدمی که بیماری تن او را فرسوده باشد. بارها تا نیمه سراشیبی بالا میروید اما خستگی بر شما غالب میشود و دوباره به زیر میکشاندتان. آن چه یک آدم رنجیده و دلشکسته برای بخشودن نیاز دارد، انگیزهای شدید و آنی است؛ تندبادی قدرتمند که پیش از آنکه به خودش بیاید، او را به بلندترین نقطه سراشیبی پرتاب کند.
اگر بتوانیم برای کسی دعا کنیم، بخشودن او به شکل ناگهانی و غیرمنتظرهای ساده میشود. واضح است که نمیتوانیم برای عذابدهنده خودمان چیزی شبیه آنچه برای عزیزانمان آرزو میکنیم بخواهیم. اما اگر درست بیندیشیم، حتما دعایی را پیدا میکنیم که بتوانیم بدون آزردن دل شکسته خودمان به زبان بیاوریم و صمیمانه خواهان برآورده شدن آن باشیم. مهم است که دعایمان یکی از آن آرزوهای کلیشهای که معمولا برای دشمنانمان میخواهیم نباشد؛ مثلا اینکه «خدایا او را هدایت کن.» همین طور مهم است که چیزی خوب و خوشایند برای او بخواهیم؛ چیزی که هم در ظاهر و هم در باطن یک دعا باشد نه یک نفرین. کمی تمرکز لازم است تا آن دعای مناسب و به خصوص را پیدا کنیم. مثلا یکی از دوستان من، برای پدرش که او را در کودکی رها کرده، آرزو کرده بود که بتواند پدربزرگ خوبی باشد.
وقتی دعا را یافتیم، باید برای یک لحظه نفس را در سینه حبس کنیم و خودمان را وادار سازیم که آن را بر زبان بیاوریم. این همان تندبادی است که نیازمندش هستیم و در یک چشم به هم زدن ما را از قسمت سخت مسیر عبور میدهد. آن وقت است که درهای زندان را گشاده میبینیم: بخشودن به پایان رسیده است.