هرگز برای خود زندگی نکردیم
دنیا پر از خاکهای حاصلخیز است. آفتاب همین آفتاب، باران همین باران و خاک همین خاک است ولی محصول این منطقه با محصول منطقه دیگر فرق دارد. گاهی وقتها پیش میآید که یک محصول کشاورزی در چند جای مختلف خوب عمل میآید، مثلا برنج پاکستانی داریم، برنج طارم شمال هم داریم و یک آشپز حرفهای میداند که این برنجها طعمشان چه فرقی با هم دارد و هر یک به درد چه جور سفره و مجلسی میخورد.
برنج همان برنج است ولی حتی شیوه پخت و طبخ این برنجها با هم کمی متفاوت است. این یک مثال است برای درک قابلیتهای ما آدمیان. ما هم از خاکیم. فرزندان زمین هستیم و این صفت را از مادرمان به ارث بردهایم. هیچ یک از ما به طور کامل شبیه هم نیستیم.
به خاطر همین، یکی از اشتباهات بزرگ در تربیت، چه در تربیت خانوادگی و چه در نظام آموزشی و حتی چه در عالم سیاست این است که بخواهیم همه را یک شکل و یک جور دربیاوریم. اشتباه بزرگتراین است که ما مدام خود را با دیگران مقایسه میکنیم و این قیاس، ما را از توجه به استعدادهای ویژه و قابلیتهای شخصی و در یک کلام، جنس و جنم منحصر به فردی که خومان داریم غافل میکند.
بر اساس مقایسه با دیگران یا بر اساس متر و معیارهایی که عرف جامعه و پسند عمومی آن را به رسمیت میشناسد، خودمان را میسنجیم و این کار باعث شده که هرگز برای خود نزیستهایم بلکه برای دیگران و به رأی دیگران زیستهایم. خوش به حال کشاورزی که بداند خاک مزرعهاش چه محصولی میدهد.