استدلال سلمانی؛ اگر خدا وجود دارد چرا انقدر بدبختیم؟

استدلال سلمانی؛ اگر خدا وجود دارد چرا انقدر بدبختیم؟

نمی‌بینید چقدر مردم زجر کشیده داریم؛ اگر خداوند وجود داشت، این قدر محنت و مصیبت وجود نداشت.
نویسنده: بریده کتاب
تاریخ انتشار:
245 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
7 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

مردی برای کوتاه کردن موهای سر و ریشش به یک آرایشگاه رفت و همانطور که معمولا در این موارد اتفاق می‌افتد، او و مرد آرایشگر به گفتگو درباره مسائل مختلف پرداختند. تا آنکه بحث رسید به کودکان ولگرد و مطلبی که درباره این کودکان در روزنامه نوشته شده بود. آرایشگر گفت: همان طور که می‌بینید، این تراژدی نشان دهنده این مطلب است که خداوند وجود ندارد.
مرد گفت: چطور؟
آرایشگر گفت: یعنی شما روزنامه نمی‌خوانید؟ نمی‌بینید چقدر مردم زجر کشیده داریم. اطفال خیابانی، همه نوع جرم و جنایت. اگر خداوند وجود داشت، این قدر محنت و مصیبت وجود نداشت.
مرد مشتری به فکر فرو رفت و تصمیم گرفت تا گفتگویشان به درازا کشیده نشود. سپس به گفتگو درباره موضوعاتی دلپذیرتر پرداختند و کار اصلاح به پایان رسید. مشتری دستمزد آرایشگر را پرداخت کرد و خارج شد. پس از خروج، اولین چیزی که توجه او را به خود جلب کرد، مرد گدایی بود با موهایی بسیار بلند و ژولیده و با ریشی که معلوم بود روزهای زیادی اصلاح نشده است.
او فوری به سمت همان آرایشگاه دوید و خطاب به آرایشگر گفت: آیا می دانی آرایشگرها وجود ندارند.
آرایشگر گفت: یعنی چه وجود ندارند؟ من اینجا هستم و آرایشگر هم هستم.
 آن مرد همچنان پافشاری می‌کرد: وجود ندارند. اگر وجود داشتند، افرادی این چنین با ریشی به این بلندی و موهایی چنان آشفته و ژولیده که من الان در خیابان دیدم وجود نداشتند.
آرایشگر گفت: اما من می‌توانم به شما اطمینان بدهم که آرایشگرها وجود دارند. فقط اینکه این مرد هرگز به اینجا نیامده است.
او گفت: دقیقاً و برای پاسخ دادن به سؤال شما، باید بگویم که خداوند وجود دارد. فقط اینکه مردم به سمت او نمی‌روند. اگر می‌رفتند، منسجم‌تر بودند و چنین فقر و فلاکتی در دنیا وجود نداشت.
 

به خودت بگو
نسرین عفتی باران

ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: