از خطایت کوچکتر نباش!
توی خیابان شلوغ، ناگهان موتور یا ماشینی از پشت به خودرو ما برخورد میکند و خودرو کمی ضربه میبیند. فرض را عوض کنیم؛ توی یک جاده کوهستانی، با کامیونی تصادف میکنیم و ماشین به دره پرت میشود. در هر دو حادثه هم کسی صدمه نمیبیند. اما رفتار صاحب خودرو با خودرو متفاوت است. وقتی چراغ عقب خودرو میشکند یا دیگر روشن نمیشود، چراغ را عوض میکنند. اما وقتی ماشین توی یک تصادف مچاله میشود یا دیگر عمرش تمام شده باشد، کسی چراغ عقب شکسته را عوض نمیکند، ماشین عوض میشود.
آدمهای دور و بر ما، دوستان ما، گاهی اشتباه میکنند. اشتباهات کوچکی مانند کثیف شدن شیشه جلوی ماشین با یک برف پاک کن حل میشود. خطاهایی مانند شکسته شدن چراغ خودرو که با تعویض چراغ و کمی هزینه به حالت اول و حتی گاهی بهتر برمیگردد. اما همیشه خطاها کوچک نیستند. وقتی اشتباه باعث شد خودرو به ته دره سقوط کند، راننده دیگر هیچگاه به ته دره نمیرود که خودرو را بالا بیاورد. تنها خاطرهای تلخ از آن در ذهنش میماند و تجربهای برای روزهای نیامده.
خطاهای انسانی را باید با خود انسانها سنجید. گاهی خطاها در برابر دوستی و دوست اینقدر کوچکند که حتی توجه به خود آن خطاست. گاهی خطاها کوچک نیستند، اما از انسان کوچکترند. این خطاها را باید بخشید و گذر کرد. اما همیشه به این سادگی و شیرینی نیست. خطاهایی هستند که از دوستی بالاترند و میتوانند یک دوستی را ویران کنند؛ مثل افتادن یک خودرو به ته درّه. انسانها وقتی از اشتباهاتشان کوچکترند، نمیتوان به سادگی آنان را بخشید و گذر کرد. برای اینکه از اشتباه گذر کنیم باید از خود آن انسان هم گذر کنیم؛ او قربانی بزرگی اشتباه خود است نه نابخشودن دیگران.
راستی! کسی که به خاطر چراغ شکسته، خودرو را عوض میکند، خود نیز اشتباه بزرگی میکند و کسی که در پی نجات، خودروی ویران ته درّه است، نیز در اشتباه است.