وسط دعوا؛ یا الان یا هیچوقت
وسط دعوا ایستادهایم و دوستمان دارد حرفهایی میزند که نباید. حرفهایی که ما نباید بشنویم. حرفهایی که بیانصافی است در حق ما. وسط دعوا ایستادهایم و داریم فحش میشنویم و به ما توهین میشود. دوستیم با هم. در این شرایط باید چه بگوییم؟ چه نباید بگوییم؟
یک ضربالمثل عامیانه هست که میگوید وسط دعوا حلوا خیر نمیکنند. کاری به این نداریم که نباید عصبانیت دیگران ما را عصبانی کند و نباید وسط دعوا هر چه از دهنمان درآمد نثار دیگران کنیم. کار سختی است و شاید من هم نتوانم وسط دعوا خودم را کنترل کنم. اما سوال من این است که آیا وسط دعوا باید جواب بدهیم یا نه؟ باید سکوت کنیم؟
اولین راه و شاید راحتترین راه این است که اگر طرف مقابل چهار تا فحش آبدار به ما داده، ما هشتا فحش آبدار ردیف کنیم و تحویلش بدهیم و خوش و خرم و پیروز از وسط دعوا بیرون بیاییم. البته این احتمال هم وجود دارد که طرف مقابل هم محموله پربارتری از فحش آبدار و حتی خشک نثار ما کند و بازی همینطور ادامه پیدا کند. در این حالت ممکن است دوستیمان هم دچار مشکل شود و یک دوست از دست بدهیم.
یک راه دیگر هم هست که بهش بگوییم تو راست میگویی. بگوییم من اصلا عذر میخواهم که باعث شدم شما این فحشها را به من اختصاص بدهید. بگوییم و برویم و دفعه بعد که همدیگر را دیدیم هم به روی مبارک نیاوریم و اگر هم اشارهای کرد، بگوییم «چیزی نبود که. مشکلی نیست.» و حتی اضافه کنیم «چیزی نگفتی که.» بگوییم و دنبال فرصت بگردیم. فرصتی که بتوانیم همه آن فحشها و بیانصافیها را به رویش بیاوریم و بهش بفهمانیم که چقدر بیرحم و بیاخلاق است. بنشینیم و بگردیم و بهترین فرصت را پیدا کنیم. فرصتی که بتوانیم به راحتی و با کمترین انرژی، دوست محترم را له و لورده کنیم و حسابش را بگذاریم کف دستش.
در این راه ما وانمود میکنیم همه چیز آرام است و دنبال دعوا نیستیم و برای دوستیمان ارزش قائلیم اما تجربه ثابت کرده است که تنها چیزی که این وسط نابود میشود، دوستی است. چون سکوتمان برای دوستی نبوده، برای خودمان بوده و برای له کردن دوستمان.
راه دیگری هم هست. من اسم این راه را گذاشتهام «یا الان یا هیچوقت». کار سختی است که آدم وسط دعوا جواب ندهد و فحش و توهینهایی که شنیده را بیجواب بگذارد، اما برای دوستی همه کاری میتوان کرد. باید تصمیم بگیریم. یا سکوت کنیم و همه تلخی این دعوا و بیانصافی و توهین را فراموش کنیم که خیلی کار توانفرسایی است، و یا اینکه همان لحظه به دوستمان بگوییم که داری بیانصافی میکنی و حتی اگر عصبانی هستیم، جواب هم بدهیم، اما همه حرفهایمان را بزنیم. بهش بگوییم که از تو انتظار نداشتم. بگوییم که این بیانصافیها دوستی را خراب میکند.
هر کدام از این راهها میتواند در شرایط مختلف کاربرد داشته باشد. شاید ما وسط همان دعوا بفهمیم که دیگر این دوستی به درد ما نمیخورد. شاید فکر کنیم این آدم توان شنیدن ندارد و همان بهتر که ازش کینه به دل بگیریم، اما انتخاب من در مواجهه با دوستانم، «یا الان یا هیچوقت» است. اگر توانستم همان وسط دعوا همه حرفهایم را بزنم، یا هیچوقت اشارهای به آن دعوا نکنم و برای همیشه از ذهنم کنار بگذارم.