لطفا تلفن نباشید!
تا حالا به تلفن دقت کردهاید؟ وسیلهای که بیسر و صدا یک گوشه نشسته و گاهی که زنگ میخورد و توجهمان را به خودش جلب میکند اما خودش چیزی از خود نمیگوید!
تلفن هیچ وقت حرفی از خود نمیزند. در واقع حرفی برای گفتن ندارد. هیچ وقت شده گوشی را که بر میدارید، صدایی از خود تلفن بشنوید که مثلا حالتان را بپرسد؟ همیشه شخص دیگری پشت تلفن با شما صحبت میکند و این اتفاق آن قدر اتفاق افتاده که اگر شما گوشی را بردارید و صدای خود تلفن – همان بوق های ممتد یا با فاصله – را بشنوید، بلافاصله گوشی را میگذارید و به حرفهایش گوش نمیدهید!
آدمهایی که حرفی از خود ندارند، یعنی اندیشهای هم ندارند! دائم مثل تلفن، صحبتهای دیگران را برای شما بازگو میکنند. در هیچ زمینهای نظری از خود ندارند. میگویند فلان چیز خوب است چون فلانی گفته، و فلان چیز بد است چون... این است که اطرافیانشان سریع از دور و اطراف آنها پراکنده میشوند. حتی اگر هم گاهی چیزی از خود بگویند، بوقهای ممتد و ناممتد چیزی نیست که بتواند توجه کسی را جلب کند و به این خاطر گوش کسی بدهکار این حرفها نیست.
تفکر چیزیست که همه به آن نیازمندند. اظهار نظر در موارد مختلف مستلزم آن است که اندیشهای درست و کامل داشته باشیم. دیگرانی هم که - بعضی از ما- بازگو کننده تفکرات و عقایدشان هستیم، برای اظهار نظر، ابتدا اندیشیدهاند. بازگو کردن تفکرات دیگران همیشه کمک کننده نیست. گاهی نیاز است خودمان بیاندیشیم و عقیدهمان را بیان کنیم.
اگر یک روز تلفن را بردارید و او به جای بوق زدن، به شما سلام کند، نظرتان راجع به تلفن عوض خواهد شد!