شادیِ تقسیم نشده، اندوهی است بزک شده

شادیِ تقسیم نشده، اندوهی است بزک شده

احتیاج یک فرد، وظیفه فرد ِ دیگری است. شادیِ تقسیم نشده، اندوهی است بزک شده.
نویسنده: کریستوفر فرانک
تاریخ انتشار:
80 نفر این یادداشت را خوانده‌اند
0 نفر این یادداشت را دوست داشته‌اند

در مدرسه از اول می‌خواستم بهتر از دیگران کار کنم. به رقابت پناه می‌بُردم که بزرگترین گناه دنیاست. ناآگاهانه به طرف نوعی تبعیض کشیده می‌شدم. نسبت به بعضی احساس تحسین می‌کردم و به بعضی احساس تحقیر. در سال دوم تحصیل به خاطر این که سه بار پشت سر هم در یک ماده شاگرد اول شده بودم، تنبیه شدم. به «شورای رفاقت» احضار شدم و از من خواستند که علت رفتارم را توضیح بدهم. گفتند بهتر است آرام بنشینم، زیرا اندازه قدم نیز تولید اشکال می‌کرد. یعنی از حد متوسط بلندتر بودم. از من پرسیدند که آیاد خودم را از دیگران قوی‌تر حس می‌کنم و من جواب دادم چنین فکری نمی‌کنم، ولی این امر بدیهی است زیرا نمراتم نشان می‎دهد برتر از دیگران هستم. جواب من با واکنش بسیار بدی روبه‌رو شد. برایم یک بار دیگر «مقررات همشهری‌گری» را شرح دادند: بشر، در خدمت ِ بشر. مالی که قابل تقسیم نباشد مال بدی است. هر چه کم‌تر باشیم، کم‌تر می‌خندیم. احتیاج یک فرد، وظیفه فرد ِ دیگری است. شادیِ تقسیم نشده، اندوهی است بزک شده و غیره... و مرا برای یک سال از رفتن به کلاس محروم کردند، به اضافه ورزش اجباری ِ روزانه، و انجام دادن ِ تمام بازی‌های دسته جمعی. همان سال، ورزش‌های انفرادی نظیر شنا، دو، پرتاب ورزنه، پرش ارتفاع، پرش طول، اسکی، و غیره، ... که رقابت را دامن می‌زد، قدغن  شد. در مقررات بازی‌های گروهی (نظیر فوتبال، بسکتبال و غیره) ، نیز تغییراتی داده شد: منظور کردنِ یک گل برای هر دسته‌یی که از دسته مقابل گُل می‌خورد. به این ترتیب همه‌ی مسابقات با نتیجه مساوی تمام می‌شد.

 

میرا
کریستوفر فرانک
مترجم: لیلی گلستان
صفحه 35
ایمیل شما :
ایمیل دوستان : (جداسازی با کاما ،)
نام: ایمیل: نظر: